هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

عنوان کتاب:نور شمع

نور شمع

بعد از گم شدن ریحانه میان ازدحام بچه ها، رویم را برگرداندم و به طرف ایستگاه اتوبوس حرکت کردم. خاطره خط میدان امام حسین - آزادی دلم را لرزاند. بلیط را دادم . سوار شدم وروی اولین صندلی خالی نشستم.
- ببخشید خانم! میشه شما روی این صندلی تکی بنشینید تا من پیش دوستم باشم؟
نگاهش کردم .بی تامل گفتم:
- باشه عزیزم .اشکالی نداره.
نمیدانم چرا چشمهایم خیره به آندو ماند با خاطره روزهای دانشجویی. یکی از دخترها به دیگری گفت:
- اون استاد بی ریخته که ترم پیش ازم تقلب گرفت یادت میاد که؟
- آره. که چی؟
- هیچی بابا این ترم هم باهاش کلاس دارم. خدا بهم رحم کنه و گرنه بهم صفر هم نمیده.
- نه بابا استاد خوبیه.بچه ها میگفتن خیلی باسواده.
- آره جون عمش بااون نگاههای وحشتناکش.

ادامه...

عنوان کتاب:درآمدی بر «رفتارشناسی ادبی»1

درآمدی بر «رفتارشناسی ادبی»1

(بررسی شیوه‌های رفتاری شاعر با زبان)

در نمودار زیر این فرآیند به خوبی به تصویر کشیده شده است:

□ آشنایی با ادبیات کهن
آشنایی با ادبیات کهن، اولین خشت بنای رفتار فراهنجار با زبان است. بدون آشنایی با پیشینة هزار سالة ادبیات پارسی، هرگز نخواهیم توانست در پی افکندن بنایی جدید و در انداختن طرحی نو در حوزة زبان و ادبیات به پیروزی دست یابیم و طلایه‌دار خلاقیت و نوآوری باشیم، چنان‌که نیما نیز بر این اصل پای می‌فشرد و معتقد بود آنکه قدیم را درست نفهمد، قادر به فهم جدید نیست:
«... حرفهایی که می‌زنند (بی‌خود گفته‌اند: آنها قدیمی شده، اینها کهنه شده است، در این اشعار چیزی یافت نمی‌شود) هر کدام به‌جا و بی‌جاست، به‌جاست زیرا که با طبیعت او وفق نمی‌دهد و نابه‌جا برای اینکه باید معتقد باشد که طبایع دیگر نیز هست و او از آنها به وجود آمده...».

ادامه...

عنوان کتاب:وضع عمومی علم وادب در قرن هفتم و هشتم --> شعر فارسی د

وضع عمومی علم وادب در قرن هفتم و هشتم --> شعر فارسی در قرن هفتم و هشتم

شعر فارسی در این دوره با شدتی بیش از پیش از بدبینی و ناخشنودی از اوضاع روزگار و ناپایداری جهان و دعوت خلق به ترک دنیا و زهد و نظایر این افکار مشحونست. علت آن هم آشکار می‏باشد و آن وضع سخت و دشواریست که با حمله مغول آغاز شده و با جور و ظلم عمال دوره آنان و با خونریزیها و بی‏ثباتی اوضاع در دوره فترت بعد از ایلخانان ادامه یافته و محیط اجتماعی ایران را با دشوارترین شرایطی مقرون ساخته بود. همین وضع مورث توجه شدید غالب شعرا به مسائل دینی و خیالات تند صوفیانه و درویشانه و گوشه‏گیری و در نتیجه تصورات باریک و دقیق نیز شده است.
در عصر مغول بر اثر انتشار بسیاری از مفاسد اخلاقی انتقادات اجتماعی به شدت رواج یافت. البته پیش از این تاریخ از این قبیل انتقادات در اشعار شعرا خاصه در شعرای قرن ششم که بر اثر تسلط ترکان و رواج بعضی مفاسد از اوضاع ناراضی بودند، نیز مشاهده می‏شود ولی در عهد مغول به همان نسبت که مفاسد اجتماعی رواج بیشتری یافت به همان درجه هم این انتقادات شدیدتر و سخت تر شد.

ادامه...

عنوان کتاب:طنز فاخر سعدی

مرتضى هاشمى پور    

 

برگرفته از: منزلگاه کتابنامه  

طنز فاخر سعدى
نویسنده : ایرج پزشک زاد
ناشر : شهاب ثاقب
نوبت چاپ : اول
تاریخ نشر : 1381
قیمت پشت جلد: 18000 ریال

سعدى یکى از ارکان استوار شعر فارسى است. مى‏توان گفت تنها شاعرى است که در همه میدان‏ها توسن کلام را تازانده و صد البته‏موفق بوده است. مع‏الوصف با همه این توانایى و فخامت درباره زندگى و آثار او تحقیقى شایسته صورت نگرفته است. چنانکه امروزپس از گذشت بیش از شصت سال از مراسم یادبود تصنیف شدن گلستان، هنوز یک نسخه کامل و منقح براساس اصول علمى و نقّادانه ازکلیات او در اختیار نداریم. البته از تلاش ستوده "فرزانه سعدى خصال"(1) زنده یاد دکتر غلامحسین یوسفى نباید غافل باشیم.

ادامه...

عنوان کتاب: گیله مرد

 

گیله مرد

 

 

بزرگ علوی

باران هنگامه کرده بود. باد چنگ می‌انداخت و می‌خواست زمین را از جا بکند. درختان کهن به جان یکدیگر افتاده بودند. از جنگل صدای شیون زنی که زجر می‌کشید،‌ می‌آمد. غرش باد آوازهای خاموشی را افسار گسیخته کرده بود. رشته‌های باران آسمان تیره را به زمین گل‌آلود می‌دوخت. نهرها طغیان کرده و آبها از هر طرف جاری بود.

دو مامور تفنگ به دست، گیله مرد را به فومن می‌بردند. او پتوی خاکستری رنگی به گردنش پیچیده و بسته‌ای که از پشتش آویزان بود، در دست داشت. بی‌اعتنا به باد و بوران و مامور و جنگل و درختان تهدید کننده و تفنگ و مرگ، پاهای لختش را به آب می‌زد و قدمهای آهسته و کوتاه برمی‌داشت. بازوی چپش آویزان بود، گویی سنگینی می کرد.

ادامه...

 

 

عنوان کتاب:سفر نامه ی ناصر خسرو

عنوان کتاب : سفرنامه ناصر خسرو

نویسنده :  ناصرخسرو قبادیانی

تاریخ نشر : اردیبهشت 83

تایپ : لیلا اکبری

 

 

سفرنامه

ناصرخسرو قبادیانی

 

چنین گوید ابومعین الدین ناصر خسرو القبادینی المروزی تاب الله عنه که من مردی دبیرپیشه بودم و از جمله متصرفان در اموال و اعمال سلطانی ، و به کارهای دیوانی مشغول بودم و مدتی در آن شغل مباشرت نموده در میان اقران شهرتی یافته بودم .در ربیع الآخبر سنه سبع و ثلثین و اربعمایه که امیرخراسان ابوسلیمان جعفری بیک داودبن مکاییل بن سلجوق بود از مرو برفتم که هر حاجت که در آن روز خواهند باری تعالی و تقدس روا کند.به گوشه ای رفتم و دو رکعت نماز بکردم و حاجت خواستم تا خدای تعالی و تبارک مرا توانگری دهد . چون به نزدیک یاران و اصحاب آمدم یکی از ایشان شعری پارسی می خواند .مرا شعری برخوان .هنوز بدو نداده بودم که او همان شعر بعینه آغاز کرد .آن حال به فال نیک گرفتم و با خود گفتم

ادامه...

عنوان کتاب:سر گذشت مرد خسیس

سرگذشت مرد خسیس

میرزا فتحعلی آخوندزاده

سرگذشت مرد خسیس

میرزا فتحعلی آخوندزاده
سرگذشت مرد خسیس از کتاب «تمثیلات» نوشته میرزا فتحعلی آخوندزاده و ترجمه میرزا جعفر قراجه‌داغی است که در سال 1291 هجری قمری در «مطبعه طهران» به چاپ رسیده است و ما همین چاپ را مأخذ قرار داده‌ایم. ضمن حفظ اصالت ترجمه میرزا جعفر قراجه‌داغی، اصلاحاتی در رسم الخط نمایشنامه برای بهتر خواندن داده‌ایم و هر کجا که ابهامی هم وجود داشت، به نسخ چاپی نمایشنامه؛ چاپ «خوارزمی» به تصحیح علیرضا حیدری و چاپ «اندیشه» با مقدمه باقر مؤمنی و ترجمه عبدالکریم منظوری خامنه رجوع کرده و آنها را میان [ ] آورده‌ایم.

ادامه...

عنوان کتاب:و من در آبی بیکران چشمهایش غرق شدم اثر: سرور حاجی سعی

نساء حاجی سعید

و من در آبی بیکران چشمهایش غرق شدم اثر: سرور حاجی سعید

... ومن در آبی دریای بیکران چشمهایش غرق شدم

سعید مددی ، فرزند لطیف 0 دوباره اسمت را میخوانم ، دوبار که نه ، خیلی بیشتر0 حرف حرف نامت را با خود هجی میکنم، تا بدانی که بند بند وجودم همراه توست0 دیر آمدی مرد0 کم کم داشت دلم شور میزد که نکنه هیچ وقت نیای0ولی حالا که کنارمی انگار دلم آروم گرفته0بذار بعد از این همه سال سرم رو بذارم رو شونت و مثل بچه ها گریه کنم0دلم برا نوازش دستهات تنگ شده 0 دلم میخواد00000امان از این دل سرکش0 تو این پانزده سال چه چیزهائی که نخواسته !!

ادامه...

عنوان کتاب:خاله خانم اثر: توحید عزیزی

خاله خانم اثر: توحید عزیزی

یادم نیست در آن صبح بهاری که ما بچه‌ها در صندلی عقب ماشین از انتظار خسته شده بودیم و از سر و کول همدیگر بالا می‌رفتیم، از مادر پرسیدم که آن پیرزن چه نسبتی با ما داشت یا نه. به هر حال ـ اگر هم پرسیده باشم ـ هیچ وقت نفهمیدم نسبت او دقیقاً با ما چیست. از آن صبح بهاری و از آن پیرزن فقط خاطراتی مه‌آلود در ذهنم مانده است و جز تنها خاطره‌ی تلخی که مانند فصل‌های سال مدام برایم تکرار می‌شود، در واقعیت و زمان وقوع هیچ کدام از ماجراهایی که به آن پیرزن مربوط می‌شود، مطمئن نیستم، حتا همان صبح که نمی‌دانم چند بهار از آن گذشته است. گمان کنم تا پدر کلید خانه را به دست همسایه سپرد و خداحافظی کرد، یک کامیونت ـ که آن روز محمد می‌گفت بچه کامیون است ـ از ته کوچه پیدا شد و مادر و پدر به استقبال آن رفتند.

ادامه...

 

عنوان کتاب:متن کامل کتاب گلشن راز شیخ محمود شبستری

متن کامل کتاب گلشن راز شیخ محمود شبستری 

لینک فایل

عنوان کتاب:متن کامل رباعیات خیام و رباعیات منسوب به خیام

متن کامل رباعیات خیام و رباعیات منسوب به خیام
مقدمه‌ی صادق هدایت بر رباعیات خیام


لینک فایل