با اجازه تو!
جای خالی ات را به انتشار بوی شاخه گلی هدیه کرده ام
بدون تو اینجا قلبم ته مانده آرزوهایش را بدرقه می کند
و نا امیدانه نفسهای گرمت را به روی
کاغذ مقابلش حک می کند و بعد؛
به اجاق خاموش خاطرات پرتاب می کند
از تو چه پنهان دوباره بغض کرده ام؛
باید وضو بگیرم؛
از بس اذان چشمهای تو را نشنیده ام
تمام نمازهای نگاهم قضا شده است
حس غریبی دارم
مثل همه روزهای بارانی در دلم غوغاست؛
کاش می دانستم چرا اینهمه باران را دوست دارم ؛
حتی حالا که برایم یاد آور یک حادثه شوم است!
صدای باران به وجدم می آورد؛
از همیشه عاشقترم ؛
بوی خاک باران خورده که می آید
عطر سحرانگیز آغوشی برایم تداعی می شود
که از گهواره کودکی ها هم امن تر بود
ولرزش عاشقانه دستانی را به یاد می آورم
که هنرمندانه با همان ظرافتی که بر ساز می نشست
ترسها وتردید ها را از دلم می زدود و غرق تمنایم می کرد!
می دانی مهربان ؛
می دانی چند روز بارانی آمده ورفته ومن به دوریت دچارم ؟
می دانی دستهایم را چند بار غسل تعمید داده ام
در سیل داغ اشکها تا لایق پاکی دستهایت شوند
ولی هنوز توبه شان را نپذیرفته ای وباز نگشته ای
به التماس درد مندانه ام ؟
می دانی چه حالی دارم بی تو ؟
می دانی چه ناگزیرم اینجا؟
می دانی جسمی که آنهمه مدارایش میکردی
وزیباییش را می ستودی چه بر سرش آمده
وتو حتی نیستی که ببینی ؟
چشمهایی که طاقت دیدن باریدنشان را نداشتی
تا صبح مثل ابر بهاری باریدند
و کبوتر دلم بهانه لحظه دیدار تو را می گرفت...
تا صبح تمام لحظه ها رو شماردم
که مبادا سکوت شب قدرت فریاد رو از من بگیرد
اما خدا می داند که چقدر دلم می خواست در کنار من بودی
دستهایم رامیگرفتی و از چشمهایم حرف دلم را میخواندی ...
برای پیدا کردنت در غبار بی امان زمان جستجو کردم
و برای بدست آوردنت ایستادگی را آموختم
خود می دانی که هرگز به قصه شاه پریان اعتقاد نداشتم
وهرگز روزی را انتظار نمی کشم که او
مرا با اسب سفید خویش نجات دهد
وهمینطور خود را دلداده ای خسته از عشق نیز نمی دانم
بیا پای در ره نهیم...
پاهایت را با کفشهایی که فرسودگی ازآنان بدور باشند
خواهم پوشاند و دلم می خواهد راهیشان کنم
تا راه رفته را به انتها برسانند ٫
راهی را که خود نیز بدون مخالفت و بدون تجربه آغاز کردم
و همچنان ادامه می دهم بگو شهر عاشقان کجاست ؟
خانه خویش ؟ جایی که عشق ها جاودانه می باشند؟
ا ز ساکنانش برایم سخن بگو ...
اما می ترسم اگر به زبان بیاوری :
" شهرعاشقان و جود ندارد"
بگو خود نیز کیستم ؟
عاشقی چشم دوخته به آینده؟
اما می دانم تا جایی که جان در بدن دارم شوم پناهگاه تو
تو را من حس می کنم ٫ می گویم ٫ می خوانم ٫ و دوست می دارم
انتهای این جاده های طولانی و پر پیچ و خم را من نیز نمی دانم
اما خواستارهمراهیه همسفری همچون تو میباشم...
آیا میدانید همکاری مار با شیطان باعث فریب حضرت آدم (ع) شد؟
شیطان که رانده ی در گاه حق گردید از بهشت او را دور نمودند وچون تا نزدیکی های درب بهشت می آمد که داخل بهشت شود ملائکه او را دور می کردند وبهنزد هر یک از حیوانات بهشت که می رفت تا او را مخفیانه وارد بهشت گردانند قبول نمی کردند.تا اینکه به نزد مار آمد که در خارج بهشت گردش می کرد وبه اندازه ی شتر بزرگی بود و دارای چهار دست و پا بود واز زیبا ترین حیوانات بهشت بود شیطان به او گفت مرا در دهان خود مخفی گردان که ملائکه مرا نبینند و مرا به حضرت آدم برسان که شوق ملا قات آنها مرا بیتاب کرده و من ضامن می شوم که از اولاد او به تو صدمه وارد نیاید ودر پناه من از شر آنها درا مان باشی.ما قبول کرد و شیطان را در دهان خود مخفی و وارد بهشت کرد واز این سبب خداوند به مار غضب کرد ودست و پای او را گرفت که تا ابد به سینه راه برود وپر یا پشم هر چه در بدن او بود ریخت و عریان گردیدودر اثر آنکه شیطان در دهن آن جای گرفت زهر در بین دندان های او پیدا شد وچون مار شیطان را در مقابل حضرت آدم و حوا آوردشیطان از دهان مار صدا زد ودر تفسیر امام حسن عسگری (ع) نقل شده که اول شیطان از دهن مار حوا را گول زد وبه او گفت اگر تو پیش از آدم از این درخت بخوری بر آدم مسلّط خواهی گردید واو مطیع تو خواهد شد پس اوّل مرتبه حوا از آن درخت خورد ودر او اثری پیدا نشد پس نزد حضرت آدم دوید و.قضیّه را برای او نقل کرد تا اینکه او هم مغرور شد وخورد و شیطان که از دهان مار با آنها سخن می گفت حضرت آدم خیال می کرد که ماربا آنها سخمن می گوید و شیطان از برای حضرت آدم وحوا قسم خورد که من خیر خواه شما هستم وقصد خیانت بر شما را ندارم وبه آدم گفت اگر از این درخت بخوری عمر جاوید پیدا خواهی کرد و آدم باور نمی کرد که کسی جرأت نماید قسم دروغ به خدا بخورد وباعث گول خوردن آنها بشود.
اعتراف |
آدم گفت: تقصیر من نبود . خودت خواستی. میتوانستی همانجا شکایت کنی که.... میتوانستی بار گناه به دوش نکشی.میتوانستی سکوت نکنی . تقصیر خودت بود. خودت خواستی همسفرم شوی والا من .... اما...اما چقدر خوب شد که همراهم آمدی . آخر بدون تو..... اما باز هم میگویم این تقصیر من نبود. خودت خواستی. مگرغیر از این بود که میتوانستی به درگاه خدا شکایت کنی. که تو نبودی...... که من بودم .من...... آآآآآآه... من بودم با طعم میوه ای که سالهاست زیر زبانم مانده . اما چقدر خوب شد که نگفتی . . حوا؟؟ . . . . حوا رفته بود. |
{ به نام خدا }
ازدواج موقت قانونی، یکی از راههای کاهش معضل زنان خیابانی است
بحث زنان خیابانی
معاون اجتماعی سازمان بهزیستی,در تاریخ تاریخ :02/11/1384 اعلام کرد: ازدواج موقت به صورت قانونی و چارچوببندی شده، یکی از راههای کاهش معضل زنان خیابانی است.
روسپیگری، منحصر به زمان و مکان خاصی نیست و این بحث ادامهدار خواهد بود.
وی افزود: بحث زنان خیابانی گاه آشکار است و گاه ناپیدا و با توجه به فرهنگ جوامع فرق دارد و همین موضوع منجر به نگاههای متفاوت مسوولان کشورها به بحث روسپیگری میشود.
به گفته خباز, کشورهای غربی به بحث روسپیگری نگاه راحتتری دارند ؛ اما در اسلام به این معضل توجه ویژهای شده و نگاه عمیقتر به آن میشود.
وی تصریح کرد: در 27 ساله پس از انقلاب، هر گاه یکی از مسوولان در زمینه معضل زنان خیابانی حرفی زده با حساسیتهای غیرمنطقی زنان و جوسازی گروههای سیاسی و برخی افراد ناآگاه روبهرو شده است.
وی یادآور شد: به دلیل برخورد مغرضانه برخی افراد, مطرح شدن بحث زنان خیابانی همیشه در حد حرف باقیمانده و عملیاتی شدن برنامهها، روی زمین مانده است.
معاون اجتماعی سازمان بهزیستی, با اشاره به آگاهی مسوولان، گفت: بزرگان و مسوولان کشور با توجه به اخبار محرمانهای که دریافت میکنند، اطلاعات کافی در زمینه معضل زنان خیابانی دارند و در جریان عمق فاجعه قرار دارند.
وی خاطرنشان کرد: هرگاه مباحثی برای برطرف کردن این معضل مطرح شده از سوی برخی افراد ناآگاه و مغرض، مساله منتفی و بلافاصله اقدام به پاک کردن صورت مسئله شده است.
به گفته خباز, پاک کردن صورت مسئله معضل زنان خیابانی، مانند این است که بیماری سرطان یک فرد را کتمان کنیم و به پنهان کردن آن بپردازیم تا این بیماری رشد کرده و باعث مرگ وی شود.
وی افزود: چند باری هم که بحث زنان خیابانی در رسانهها مطرح شد, افرادی که مطرحکننده بحث بودهاند, آنقدر مورد هجمه قرار گرفتهاند که عقب نشسته و سکوت را برگزیدند.
خباز معتقد است: اول باید مشخص شود که مسوولان وجود معضل زنان خیابانی در جامعه را میپذیرند یا نه و سپس به فکر راهحلی برای آن باشیم.
وی تصریح کرد: در صورتیکه مسوولان وجود معضل مذکور را تایید کنند، دو راهحل برای این مشکل وجود دارد, یکی اینکه از مدل اروپاییها استفاده کنیم که این شیوه به دلیل تفاوت فرهنگ و نگاه به این پدیده در دو فرهنگ اسلام و غرب، امکانپذیر نیست.
معاون اجتماعی سازمان بهزیستی, یادآور شد: بهترین شیوه برخورد با این معضل مدل اسلامی آن است که این مدل نیز شامل چهار مرحله ساماندهی و تسهیل امر ازدواج, قانونمند شدن ازدواج موقت، رفع مشکل اقتصادی زنانی که به دلیل نیاز مالی اقدام خودفروشی میکنند و نیز برخورد قانونی و پلیسی با افراد فاسد و مغرض در این زمینه میشود.
وی، با اشاره به ضرورت ساماندهی ازدواج, گفت: مسوولان باید مسیر ازدواج جوانان را تسهیل کنند تا بتوانیم از این طریق ازدواج جوانان را سامانمند کنیم.
خباز خاطرنشان کرد: ازدواج موقت دومین مرحله برطرف کردن معضل زنان خیابانی است ؛ اما تاکنون کسی جرات نکرده طرح مساله کند , در حالیکه این کار سنت پسندیده رسول خدا است.
به اعتقاد وی, اسلام اجازه ازدواج موقت داده ؛ اما نه به روش امروزی ؛ بلکه با روش کاملاً قانونمند و چارچوبدار به گونهای که اصل موضوع به تصویب مجلس رسیده و تمامی شرایط آن ذکر شود.
خباز افزود: در این قانون باید حقوق زنان و تکلیف فرزندان احتمالی و ارث این فرزندان چنین ازدواجی کاملاً روشن و واضح مطرح شود.
معاون اجتماعی سازمان بهزیستی, با اشاره به اینکه به دلیل برخوردهای غیرمنطقی با این معضل، کسی جرات مطرح کردن این بحث را ندارد, گفت: برخی افراد ناآگاه با جوسازیهای خود برروی مساله سرپوش میگذارند و اجازه عنوان و حل کردن آن را نمیدهند.
وی یادآور شد: مرحله نهایی این طرح برخورد قانونی و پلیسی با افراد فاسد است, کسانی که قصد دارند، با این کار به مقاصد مالی خود برسند و جامعه را به فساد و تباهی بکشانند.
خباز, شکلگیری باندهای فساد و فحشا را با انگیزههای مادی عنوان کرد و گفت: باید با افرادی که اقدام به تشکیل چنین مراکزی کرده و جامعه را به فساد میکشانند، برخورد قانونی کنیم.
برگرفته از : http://www.ilna.ir
امتحانات زندگی
بعضی وقتا خودمون باعث بوجود اومدنشون هستیم
بعضی وقتا باید(حتما)امتحان بدی...
بعضی وقتا تاثیری برامون نداره...
بعضی وقتا هم قبولیمون با نشدنمون فرقی نداره!!!
نمیدونم چرا همیشه توی خواب و خیالمون فکر
میکنیم همیشه ما هستیم که قبول میشیم . ! ؟
نمیدونم چرا بعضی ها هم توی خواب و خیالشون
فکر میکنن همیشه اونا هستن که مردودن . ! ؟
سلام دوستان خوبم ممنون از این که نظر می دید ومن رو راهنمایی می کنید من می دونم اکثر شما عاشق پیشه و باحال هستید ولی از مدت ها پیش که مطلب پزشکی نذاشته بودم حالا اینم یدونه مطلب پزشکی که البته اپلود شده تا زیاد جا نگیره.
کمک های اولیه ورزشی (یخ درمانی)
کمک های اولیه ورزشی در ضایعات عضلانی اسکلتی
سیستم عضلانی اسکلتی یکی از دستگاههایی است که معمولاً هنگام انجام فعالیت های مختلف ورزشی بیش از سایر ارگانها در معرض آسیب های گوناگون می باشد . هنگام بروز ضایعه در این سیستم نخستین واکنش بدن بصورت التهاب تظاهر می کند که درد ، تورم ، اسپاسم عضلانی ، خونریزی و محدودیت حرکتی ...برخی از نشانه های آن می باشد . لذا هنگام وقوع چنین آسیب هایی انجام یکسری اقدامات اولیه درمانی ضرورت پیدا می کند که معمولاً مربیان تیم های ورزشی و پزشکیاران مسئول ارائه این خدمات می باشند .
مهمترین کمک های اولیه در آسیب های ورزشی درPRICEخلاصه شده است که مشتمل است بر :
زن زندگی شما کدوم ایناس
زن مدل هارد دیسک: همه چی یادش میمونه، تا ابد زن مدل ویندوز: همه میدونن که هیچ کاری رو درست انجام نمیده، ولی کسی نمیتونه بدون اون سر کنه |
اون چیه که درازه ، همیشه ایستاده ، همیشه تف میندازه؟
زیاد به مغزتون فشار نیارید علی داییه
از دید مامان بابا یه پسر خوب باید:
1.تلفن مشکوک نداشته باشه(در ضمن این کلکا که اول می دید یه پسر صحبت کنه و اینام قدیمی شده اصلا کلا اگه یه نفر چه دختر چه پسر به یه اقا پسر خوب زنگ بزنه یعنی اقا پسره دوست دختر داره)
2.درس خون باشه(یه چیز تو مایه های بچه عقدس خانوم اینا باشه یعنی از صبح تا شب درس بخونه .......در غیر این صورت دوست دختر داره که فکرش مشغوله شایدم معتاده)
3 پولکی نباشه (تا روزی 1000 تومن معقوله ولی از اون بیشتر یا دوست دختر داره یا معتاده)
4.سرشب خونه باشه (البته یه پسر خوب فقط واسه کتاب خونه باید بیرون بره.........در بقیه شرایط حتما دوست دختر داره یا معتاده)
5.در شبانه روز فقط 3 ساعت بخوابه (در غیر این صورت هم معتاده هم دوست دختر داره)
1.بالای 2 سانتی متر ریش داشته باشه(در غیر این صورت کافره)
2.پیراهنش رو شلوارش باشه (در غیر این صورت زیگوله)
3.عضو فعال بسیج باشه(در غیر این صورت دشمنه)
1 سوار اسب باشه(اگه نباشه بی کلاسه........البته اسبه سفید باشه بهتره)
2 عاشق اونا باشه (اگه نباشه که اسکوله)
3 پولدار باشه(اگه نباشه که خداییش به چه درد می خوره؟هااااااا....اخه پسری که نتونه روزی 20000تومن خرج کنه که به درد جرز دیوار می خوره .نه؟
4 هیچ دختری رو قبل از من ندیده باشه(مگه می شه؟)
5 سریع بعد از یک ماه دوستی بیاد خواستگاری(نیاد که مخ زنی بی فایدست)
یه چند تا جک جدید...
-به ترکه میگن شما ترکی میگه نه به خدا ، بیا بگرد
-دوتا بسیجی با هم ازدواج می کنن بچه شون می شه شهید
-رشتیه به زنش میگه رئیسمون عوض شده از رئیس قبلی رو دست نخوری
-از یک دکتر می پرسن خط وسط قرص برای چیه؟
میگه که اگر قرص با آب پایین نرفت با پیشگوشتی پایین کنند!!!
-اگه گفتین فرق بین زن و سرباز در چی یه؟ سرباز وقتی تسلیم می شه، دستاشو می بره هوا ولی زن وقتی تسلیم می شه، پاهاشو می بره هوا!!!
-ملت به آمریکا پشت می کنن..قزوینی ها میرن اقامت دایم آمریکا می گیرن...
-آخرین خبر در رشت : فرزندان تک پدر ار خدمت معاف شدند...
-قزوینیه هفت جلد مثنوی مینویسه به اسم خسرو و فرهاد!
-دوست رشتیه بهش میگه چه بچه خوشگلی داری ها !! رشتیه میگه : حالا یه کاری برای ما کردی هی منت میزاری ها
-به عربه میگن: زن مثل چی میمونه؟ میگه: مثل وانت. صبحها باری، شبها سواری!
-فالگیر: فردا شوهرتون میمیره!
زن: اینو که خودم میدونم. بهم بگو گیر پلیس میفتم یا نه!
-به ترکه میگن تا حالا اتوبوس هل دادی میگه نه ولی یه دفعه هول شدم تو اتوبوس دادم
-میدونید رشتیها وقتی بچه دار نمیشن چه کار میکنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب معلومه دیگه محلشونو عوض میکنن
-یه رشتیه میاد خونه میبینه زنش بدونه لباس خوابیده میگه مگه من صد بار بهت نگفتم تو خونه با لباس کار نگرد
-یه بچه تو قزوین گم میشه
پلیس میگه از یابنده تقاضا می شود امشب که هیچی
فردا بچه رو به ما بدهدکه ما پس فردا بدیم به خانوادش
-تو آزمایش دی.ان.ای یه رشتی مشخص میشه که بچش ماله خودشه ،برای حفظ آبرو تکذیب میکنه !
-جوایز قرعه کشی بانک تجارت شعبه قزوین
نفر سوم :۱کودک
نفر دوم: ۳ کودک
نفر اول :کلید طلایی یک مهدکودک
-به غضنفر میگن فرق کچل با هواپیما چیه ؟
میگه : کچل که فرق نداره . هواپیما هم نکته انحرافیه !!!
-رشتیه داشته زنشو میزده، به جرم تخریب اموال عمومی دستگیرش میکنن
-یه بار یه خانم باردار جیشش نمیومده میره سونوگرافی معلوم میشه نوزادش پتروس فدارکاره
دبیر زیست:عشق مرضی است که میکروب آن از طریق چشم وارد بدن میشود.
دبیر شیمی:عشق تنها اسیدی است که در قلب اثر دارد.
دبیر دینی:عشق یک موهبت الهی است که خداوند برای بندگانش هدیه کرده است.
دبیر ریاضی:نسبت عشق به بدن مثل نسبت خون است به بدن.
دبیر فیزیک:جوان مانند آهنربایی است که هر عشقی را به طرف خود جذب میکند.
دبیر ادبیات:عشق باید مانند عشق لیلی و مجنون پاک باشد.
دبیر ورزش:عشق یک توپ فوتبال است که به دروازهی هر قلبی اصابت میکند.
دبیر تاریخ:عشق تنها پادشاهی است که در تمام قرون بر دلها حکومت کرده
دانشگاه
دیروز :
- نام واحد : تهران وسط
- تعداد دانشجون : ۵۰۰۰ راس
- مساحت زمین : ۵۰۰ متر مربع
- قوانین و مقررات دانشجویی :
۱ - استفاده از چادر بلند و گشاد مشکی تیره برای خواهران الزامی است .
۲ - استعمال شلوار لی و پیراهن آستین کوتاه و لباس آرم دار برای برادران به شدت غیر قانونی است !
۳ - آویختن زیور آلات ( از قبیل : طلا ، نقره و ... ) برای برادران ممنوع می باشد .
۴ - صحبت کردن خواهران و برادران در محیط دانشگاء و خارج از آن ممنوع است و در صورت مشاهده طرفین به حراست دانشگاء فراخوانده میشوند .
۵ - در های ورودی کلاس ها جدا میباشد و خواهران و برادران ملزمند که از در مربوط به خود وارد کلاس ها شوند .
۶ - نحوه نشستن دانشجویان در کلاس باید به گونه ای باشد که دانشجویان مونث و مذکر حداقل ۲۰ متر فاصله داشته باشند
- امروز :
- نام واحد : کهگیلویه و بویر احمد
- تعداد دانشجو : ۵ میلیون راس
- مساحت زمین : ۵ کیلومتر مربع
- قوانین و مقررات دانشجویی :
۱ - استفاده از مانتو ( ترجیحا بلند ) برای خواهران خیلی هم الزامی نمیباشد .
۲ - پوشیدن شلوار لی برای برادران توصیه میشود .
۳ - استفاده از زیور آلات برای عموم آزاد است !
۴ - صحبت کردن خواهران و برادران در حدی که به کثافتکاری نینجامد قانونی است .
۵ - خواهران و برادران ملزمند از هر دری که حال میکنند وارد کلاس شوند .
۶ - نحوه نشستن دانشجویان در کلاس به خود دانشجون مرتبط میباشد و دانشگاء مازاد در این زمینه هیچ مسئولیتی را نمیپذیرد !
- فردا :
- نام واحد : دروازه دولاب شمال !
- تعداد دانشجو : ۵۰ میلیارد راس
- مساحت زمین : ۵۰۰ میلیون کیلومتر مربع
- قوانین و مقررات دانشجویی :
۱ - استفاده از مایو ۱ تکه برای خواهران در محوطه دانشگاه غیر قانونی است اما در قسمت ساحل دانشگاه موردی ندارد !
۲ - از برادران عزیر خواهشمندیم با شورت وارد دانشگاء نشوند حرکت ضایعی میباشد !
۳ - تاتو ، ال اس دی ، ال سی دی !! و دیگر موارد مشابه برای دانشجویان آزاد است ! برای رفاه حال دانشجویان محلی را به همین منظور در نظر گرفته ایم .
۴ - دانشجویان محترم ! برای هر کلاس یک در ، در نظر گرفته شده است خواهشمندیم از پنحره وارد نشوید !
۵- نحوه نشستن در کلاس به گونه ای باشد که نظم کلاس را به هم نریزد . نشستن خوهران بروی پای برادران موردی ندارد
مناجات نامه ی خواجه عبدلله رایانه
ای HARD خدا دلم FORMAT مکن FILD من خالی از برکت مکن
OPTION غمـم را خدایــا ON مکـن FILE اشکــم را خدایا RUN مکـن
DELETE کن شاخه های غصه را سردی و افسردگی را هر سه را
JUMPER شادی بیار تا SET کنیم سیستـم اندوه را RESET کنیــم
نام تو PASSWORD درهای بهشت آدرس E-MAIL سایت سرنوشت
ای خدا روز ازل CAD داشتـی MOUSE بود اما مگرPAD داشتی
گه چنــین طـــرح CD میـزنـی عکس خود را روی آن ،جا میزنی
تا نیفتد BUG در اندیشمـــان نخواهد شد ویروســی ریشمـان
ای خدا از بهر ما ایمن فرست بهر دلهای پـر آتـش FAN فرست
ای خدا حرف دلم با کی زنم HELP می خواهم که F1 میزنــم
ویژگیهای پسران باکلاس ...
1) برداشتن ابرو به مقدار کافی!
2) کشیدن سیگار به همراه چوب سیگار!
3) بحث در مورد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا!
4) نگرفتن ناخن های انگشتان دست!
5) بی اطلاعی از تماشای برنامه های تلویزیونی!
6) گوش دادن موسیقی بدون کلام!
7) نوشیدن نوشابه های انرژی زا!
8) اظهار عدم تمایل به ازدواج!
9) تظاهر به عصبی بودن!
و ...
دخترا اصلا از این کارا نمی کنن!!! اصلا
1.دخترا اصلا بینی ها شون رو عمل نمی کنن
2. هیچ وقت موهاشون رو طلایی نمی کنن مادر زادی مش شده است
4. هیچ وقت به هم دیگه چپ چپ نگاه نمی کنن واز حسودی نمی ترکن
5. تمام طلا جواهراشون اصل اصله
6. هرگز قبل از ازدواج ابر هاشون رو بر نمی دارن عمرا بردارن کی گفته بر می دارن نه بابا بر نمی دارن که مرتبش می کنن
7. بی اجاز ه بابا مامان هیچ وقت بیرون نمی رن
8. به بهانه کتابخونه یا درس خوندن با دوستشون که با یه پسر نمی رن بیرون باورکنین
9. انقدر خواستگار دارن که نمی دونن به کدوم جواب بدن
10 . همیشه سر به زیرن اصلا به غریبه ها نگاه نمی کنن (کاش فقط نگاه بود )
11. بعد ازدواج تازه می فهمن حروم شدن تفلی ها خونه بابا شون همه چی دادشتن
12. چشماشون رو اصلا لنز نمی زارن رنگش مادر زادی سبز و آبیه و خاکستری بنفش وزرد و قرمز
کنکوری ها )
کنکوریها به سه دسته تقسیم میشوند:
1- خرخونها:
موجوداتی شبه انسان، از نظر این گروه زندگی یعنی کنکور، کنکور یعنی زندگی. شک ندارم آنها یکسال تمام است که خود را در آینه ندیده اند.
در طی این یکسال حرفی جز در مورد درس و تست و کنکور از دهن آنها خارج نشده،آنها یکسال تمام است که در حال زدن خر بدبخت هستند
و حتی در این دقایق آخر نیز دست بردار نبودند. آنها در این یک سال
شاید فقط یکی دو شب، شش ساعت خوابیده باشند به اینامید که بعد از قبولی در دانشگاه یکی دو هفتهای فقط بخوابند.
من به این دسته پیشنهاد میکنم از همین الان بروند و با خیال راحت بخوابند و هیچ خودش را ناراحت نکند زیرا که رتبههایشان از هم اکنون فروخته شده است.
2-درس خونها:
انسانهایی که در طی این یکسال هم درسشان را خواندهاند هم خودشان را در آینه دیدهاند، هم سریالهای آموزندهی صدا و سیما را تماشا کردهاند و فیض بردهاند، هم با دوست پسر یا دوست دختر خود
... (از ذکر سایر موارد به دلیل مسائل امنیتی معذورم)
3- بی خیالها:
گروهی هستند که اکثر آنها تحت تاثیر ترانهی «خیالی نیست» قرار گرفتهاند و در طی این یکسال کلاً بیخیال کنکور و درس و مدرسه شده اند. آنان بسیار باهوشتر از دو دستهی اول هستند زیرا میدانندسؤالات کنکور شب امتحان به دستشان میرسد، پس چه نیازی به زحمت کشیدن است.این گروه یک سال تمام خوردند و خوابیدند و آن شب زندهداریهای گروه اول را تحمل نکرده اند و فقط یک شب پا به پای دستهی اول بیدار میمانند (برای خواندن سؤالات کنکور).
این دسته به احتمال 99 درصد به دانشگاه راه پیدا میکنند. (اون یک درصد را هم محض خنگ بودن طرف گفتم).بله، اینها آینده سازان مملکت ما هستند
مضرات امتحانات :
افزایش بار علمی به طور نا خواسته !
کمبود شدید خواب و کاهش زمان لالا از هفت ساعت به هفت دقیقه !
رواج فرهنگ غلط پاچه خاری برای معلمان !
(افزایش خشونت علیه حیوانات )
چپ و چول شدن چشمها بر اثر روش های غلط تقلبی !
سردرد حاصل از تمرکز شدید برای یافتن راههای مدرن تقلب!
افزایش ادب به طور چشمگیر برای گرفتن جزوه از هر کس
می دونین چطوری میشه خانمها رو توی سنین مختلف با توپها مقایسه کرد؟
یه خانم توی سن ۱۸ سالگی مثل توپ فوتباله... ۲۲ نفر دنبالش هستن...
توی سن ۲۸ سالگی مثل توپ هاکیه... ۱۰ نفر دنبالش هستن...
توی سن ۳۸ سالگی مثل توپ گلفه... ۱ نفر دنبالشه...
توی سن ۴۸ سالگی مثل توپ پینگ پونگه... ۲ نفر هی از خودشون دورش می کنن و به طرف مقابل پاسش میدن...
توی سن ۵۸ سالگی مثل توپ جنگیه... کسی جرات نمی کنه از ۱۰ متریش رد بشه!
اگه بانوان گرام اعتراضی دارن نظر بدن(فحش هم پذیرفته می شود)