مجموعه اشعار و غزلیات عارفانه و عاشقانه حافظ و سعدی عصر استاد صغیراصفهانی

 

 

 

 

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

با عرض سلام و خسته نباشید به دوستان عزیز ببننده وبلاگ غزلیات عارف واصل و

شاعر شهیر مرحوم حضرت استاد صغیر

برای مشاهده عکس با کیفیت بالا روی لینک زیر کلیک کنید :

 عکس مرحوم استاد صغیر اصفهانی

با عنایت به این موضوع که غزلیات مرحوم استاد صغیر اصفهانی در کتاب دیوان ایشان

هست لذا توصیه میگردد برای حفظ آثار ارزشمند شعرای عزیزمان و همچنین رونق

روز افزون بازار ادبیات و فرهنگ  کتاب ایشان را تهیه کرده و استفاده نمایید.

خرید اینترنتی دیوان و مصیبت نامه صغیر اصفهانی

این وبلاگ خدمت کوچکی است به دوستداران شعر و ادبیات و محبان حضرت مولا

علی علیه السلام مخصوصا کسانیکه به هر صورت دسترسی به کتاب دیوان ایشان

ندارند و یا مشتاق هستند دقایقی را که در محیط اینترنت سیر میکنند یه حال و

هوایی هم با اشعار و ادبیات گذرانده و استفاده برند.

برای دسترسی راحت تر به غزلیات استاد صغیر به منوی سمت چپ رجوع کنید و بر

 اساس (کلمه ی آخر بیت ها) غزل مورد نظر را پیدا کرده و استفاده نمایید.

هر گونه نظر و پیشنهاد و یا انتقادی را با روی باز استقبال میکنیم که شما می توانید

یا با این ایمیل :

saghir.esfahani@yahoo.com

ویا از  طریق نظرات با ما در میان بگذارید.

با آرزوی موفقیت و سلامتی در پناه حضرت ولی عصر ارواحنا له الفدا و زیر سایه

ولایت حضرت مولا علی علیه السلام ...... یا علی مدد

+ نوشته شده در  ساعت   توسط عاشق مولا علی  | 

 نامش محمد حسین بود ونام پدرش اسدالله در سنه ۱۳۱۲

هجری قمری مصادف با ۱۳رجب روز تولد مولای متقیان حضرت علی (علیه السلام)

            در اصفهان دیده به جهان گشود. .......

برای خواندن زندگینامه ی کامل مرحوم بر روی ادامه مطلب کلیک کنید.


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  ساعت   توسط عاشق مولا علی  | 

از الف  اول امام از بعد پیغمبر علی است

آمر امر الهی شاه دین‌ پرور علی است

 

ب   برادر با نبی ، بیرق فراز دین حق

بحر احسان ، باب لطف بی‌ حد و بی‌ مر علی است

 

ت  تبارک تاج و طاها تخت و نصراله سپاه

تیغ‌آور ، خسرو مستغنی از لشگر علی است

 

ث   ثری مقدم ، ثریا متکا ، ثابت قدم

ثانی احمد ، به ذات کبریا مظهر علی است

 

جیم    جاه و قدرش ار خواهی به نزد ذوالجلال

جل شأنه جز نبی از جمله بالاتر علی است

 

ح   حدوثش با قدم مقرون حدیثش حرف حق

حاکم حکم الهی حیه در حیدر علی است

 

خ  خداوند ظفر ، خیبر گشا ، مرحب شکار

خسرو ملک ولایت ، خلق را رهبر علی است

 

دال  داماد نبی ، دست خدا ، دارای دین

داعی ایجاد موجودات از داور علی است

 

ذال  ذاتش ذوالجلال و ذالمنن وز ذوالفقار

ذلت افزا بر عدوی ملحد ابتر علی است

 

ر   رفیع‌القدر و والا رتبه ، روح افزا سخن

رهنمای خلق عالم ، ساقی کوثر علی است

 

ز   زبر دست و زکی و زاهد و زهد آفرین

زیب بخش مسجد و زینت ده منبر علی است

 

سین  سعید و سید و سرور ، سلونی انتساب

سر لا رطب و لا یابس ، سر و سرور علی است

 

شین  شفیع المذنبین ، شیر خدا ، شاه نجف

شمع ایوان هدایت شافع محشر علی است

 

صاد  صدیق و صبور و صالح و صاحب کرم

صبح صادق از درون شب پدیدآور علی است

 

ضاد  ضرغام شجاعت پیشه‌ی روشن ضمیر

ضاربی کز ضربش المضروب لایخبر علی است

 

طا  طبیب طبع‌دان ، مطلوب ارباب طلب

طاق نه کاخ مطبق طرح را لنگر علی است

 

ظا  ظهیر ملک و ملت ظاهر و باطن امام

ظل ممدود خدای خالق اکبر علی است

 

عین  عین‌ الله و عالی جاه و علام الغیوب

عالم علم علی الاشیا ز خشک و تر علی است

 

غین  غران شیر یزدان ، غیرت الله المبین

غالب اندر غزوه‌ ها ، بر خصم بد گوهر علی است

 

ف  فصیح و فاضل و فخر عرب ، میر عجم

فارس میدان مردی ، فاتح خیبر علی است

 

قاف  قلب عالم امکان ، قسیم خلد و نار

قاضی روز قیامت  ، خواجه‌ی قنبر علی است

 

کاف  کنز علم ما کان و علوم ما یکون

کاشف سر و علن از اکبر و اصغر علی است

 

لام   لطفش شامل احوال کل ما خلق

لازم التعظیم ، شاه معدلت گستر علی است

 

میم   ممدوح صحف ، موصوف تورات و زبور

مصحف و انجیل را مصداق ، و المصدر علی است

 

نون   نظام نه فلک از نام نیکش وز جمال

نور بخش مهر و ماه و انجم و اختر علی است

 

واو    واجب منزلت ، ممکن نما ، والا گهر

واقف از ما یوقع و از ما وقع یک سر علی است

 

ها   هوالهادی المضلین فی الصراط المستقیم

هر چه بهتر خوانمش صد بار از آن بهتر علی است

 

یا   یدالله فوق ایدیهم یکی از مدح او

یک سر از یا تا الف هر حرف را مضمر علی است

 

آدم و نوح و سلیمان و خلیل بی‌ خلل

موسی با اقتدار و عیسی با فرّ علی است

 

جان علی جانان علی ظاهر علی باطن علی

می علی مینا علی ساقی علی ساغر علی است

 

گویی ار مدح علی دیگر چه غم داری صغیر ؟

یاور خلق جهانی گر تو را یاور علی است

 


برچسب‌ها: صغیر, اصفهانی, صغیراصفهانی, یاعلی
+ نوشته شده در  ساعت   توسط عاشق مولا علی  | 

دل نیست هر آن که دلارام ندارد

 بی روی دلارام، دل آرام ندارد

هر کار زآغاز به انجام توان برد

عشقت که آغاز وی انجام ندارد

یک خاصیت عشق همین است که عاشق

هیچ آگهی از گردش ایام ندارد

گفتند به مجنون بنما خانه خود گفت

آن خانه که دیوار ودر و بام ندارد

افتاده به دام سر زلفش دل وگفتم

این مرغ رهایی دگر از دام ندارد

پیغام بدان شوخ فرستادم واما

ترسم که مرا گوش به پیغام ندارد

تنهانه صغیر است هوادار وصالش

آن کو که به دل این طمع خام ندارد

 

+ نوشته شده در  ساعت   توسط عاشق مولا علی  | 

غزلی فوق العاده روحانی و عرفانی

بخوانید و لذت ببرید.

 

هركه با او آشنا شد خود ز خود بيگانه كرد
يافت هركس گنج در خود خويش را ويرانه كرد

جلوه ليلاي ليلي كرد مجنون را اسير
خلق پندارند حسن ليليش ديوانه كرد

نازم آن كامل نظر ساقي كه اندر بزم عام
هر كسي را مي به استعداد در پيمانه كرد

دلبر ما در بهاي وصل خواهد نيستي
اللَّه اللَّه ما گدايان را نظر شاهانه كرد

ريخت از هر تار مويش صد هزاران دل به خاك
بهر آرايش چو زلف خم به خم را شانه كرد

سالها ميخوارگان خوردند و مي بد برقرار
باده نوشي آمد و يكجا تهي خمخانه كرد

گر بقاي وصل آن شمع امل خواهي صغير
بايدت علم فنا تحصيل از پروانه كرد

 

+ نوشته شده در  ساعت   توسط عاشق مولا علی  | 

 

كارت اي يار به من غير ستمكاري نيست
مگرت با من آزرده سر ياري نيست

ني خطا گفتم از اين جور و جفا دست مدار
كه جفاي تو به جز عين وفاداري نيست

چه غم ار خوار جهاني شدم اندر طلبت
بهر همچون تو گلي خارشدن خواري نيست

بسته دام تو از هر دو جهان آزاد است
اوفتادن به كمند تو گرفتاري نيست

هرچه خواهي ز عجايب ز فلك بتوان ديد
نيست نقشي كه در اين پرده زنگاري نيست

هر گنه ميكني آزار دل خلق مكن
كه بتر هيچ گناهي ز دل آزاري نيست

به يكي تير مژه صيد دو صد دل كردي
تا نگويند خدنگ مژه ات كاري نيست

اي خوشا مستي و مدهوشي و آسوده دلي
كه به جز غصه و غم حاصل هشياري نيست

دوش ميگفت كسي زردي رخسار صغير
چاره اش هيچ به جز باده گل

+ نوشته شده در  ساعت   توسط عاشق مولا علی 

 

شرح حال من و زلف تو كه در گلشن گفت؟

كه چو حال من و چون زلف تو سنبل آشفت

دوش كردي چو به آهم تو تبسم گفتم
مژده اي دل كه به باد سحري غنچه شكفت

باختم جان به تو اي ابروي جانان و هنوز
می ندانم كه تو را طاق بخوانم يا جفت؟

بهر من گفت كسي قصه فرهاد و مرا
نرود تا ابد از ياد ز بس شيرين گفت

چيست خاك در ميخانه كه هر اهل نظر
بر وي از اشك روان آب زد و از مژه رفت؟

سخن پير خرابات به جان ميارزد
ليك حرف من و زاهد همه ميباشد مفت

چشم بيمارِ بتان ديد صغير و از غم
گشت بيمار بدان حال كه در بستر خفت

 

+ نوشته شده در  ساعت   توسط عاشق مولا علی  |