هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

دلم برای رفتن تنگ می شود

در خلوت زندگی . . .

در خلوت زندگی، تحمل دلتنگی هایی که مدام به پنجره دل ما تلنگر می زنند، آسان نیست ...

خاطرات شیرین روی ریل ذهن ما به سرعت ثانیه ها  می گذرند و ما دلتنگ آن چیزهایی میشویم که روزی لحظه های دلپذیری می آفریدند

یکی در این گذر، دلش برای آدمهایی تنگ می شود  که در بخشی از خاطراتش جا خوش کرده اند. دیگری دلتنگ آواهایی است  که از دور حواسش را می نوازند

آن یکی وقتی در آینه می نگرد،  دلش برای شب از دست  رفته گیسوانش تنگ می شود و برای  همه آن روزها، ماهها و سالهایی که به تدریج شفافیت هایش را به آنها سپرده است .

من اما لا به لای این حال و هوایی که ماندن و نفس کشیدن را معنا می کند گاه دلم برای رفتن تنگ می شود ! ! !  

امشب دلتنگ خاطراتی شده ام که پشت سر جا مانده اند و بی تاب آرزوهایی که از روبرو می گریزند ...

شاید آخر دنیا آخر آرزوها باشد و همه آرزوها رنگ تحقق بگیرند وشاید تا همین چند ثانیه دیگر آخر دنیا شود .

و رویای فرشته شدن همه آدمها که همیشه ذهنم را قلقلک می دهد تحقق یابد...

آدمهایی که الان هم روی زمین خاکی کنارما هستند وما آنقدرازحقیقت آنها فاصله داریم وآنقدرزمینی شده ایم ،

که گاه یادمان می رود لازم نیست همه فرشته ها بال داشته باشند.

بیراهه راههایی که رفته ایم را به گذشته  بسپاروگذشته را به باد . . .

راه زندگی برای هیچکس رو به گذشته نبوده است

زندگی رو  به  فرداست که ادامه دارد،  نه دیروز . . .

حتما بعد از تماشا نظر بدید.

مدیون

مدیون

 

من به چشمت مدیونم که

چراغ شب تارم شد

مدیون ناز صداتم

که آهنگ گیتارم شد

 

عکس تو به قاب قلبم

به سادگی خونه کرده

نمی گذرم از نگاهت

که واسم تسکین درده

 

به چشم سیاهت سوگند

با تو دلباخته ترینم

به ناز گیسوات سوگند

بی حضورت من غمینم

 

کاش میگفتم دوست دارم

ولی زبونم بند میاد

تو این همه عشق و تردید

دلم همش تورو میخواد

 

از تو فقط همین مونده

ترانه ای زیر بارون

غزل پاک اون اشکات

همیشه هست ورد زبون

 

با تموم دلخستگیم

هر جا بری باهات میام

اگه میگم دوست دارم

آخه فقط تورو میخوام

دوستت دارم

 

 

سکو تت را رها می کردی وتمام ذرات وجودتت عشق را فریاد می زد نگاهت را تا ابدبر من می دوختی

هرگز مرا نمی آزردی 

همه چیزت را فدایم می کردی

غرورت را و حرفت را و قلبت را

هرگز قلبم را نمی شکستی و همیشه عاشقم بودی

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم

قطره واشک

اشک 

قطره‌ دلش‌ دریا می‌خواست. خیلی‌ وقت‌ بود که‌ به‌ خدا گفته‌ بود.

هر بار خدا می‌گفت: از قطره‌ تا دریا راهی‌ست‌ طولانی. راهی‌ از رنج‌ و

عشق‌ و صبوری. هر قطره‌ را لیاقت‌ دریا نیست.

قطره‌ عبور کرد و گذشت. قطره‌ پشت‌ سر گذاشت.

قطره‌ ایستاد و منجمد شد. قطره‌ روان‌ شد و راه‌ افتاد. قطره‌ از دست‌ داد

و به‌ آسمان‌ رفت. و هر بار چیزی‌ از رنج‌ و عشق‌ و صبوری‌ آموخت.

تا روزی‌ که‌ خدا گفت: امروز روز توست. روز دریا شدن. خدا قطره‌ را

به‌ دریا رساند. قطره‌ طعم‌ دریا را چشید. طعم‌ دریا شدن‌ را. اما...

روزی‌ قطره‌ به‌ خدا گفت: از دریا بزرگتر، آری‌ از دریا بزرگتر هم‌ هست؟

خدا گفت: هست.

قطره‌ گفت: پس‌ من‌ آن‌ را می‌خواهم. بزرگترین‌ را. بی‌نهایت‌ را.

خدا قطره‌ را برداشت‌ و در قلب‌ آدم‌ گذاشت‌ و گفت: اینجا بی‌نهایت‌ است.

آدم‌ عاشق‌ بود. دنبال‌ کلمه‌ای‌ می‌گشت‌ تا عشق‌ را توی‌ آن‌ بریزد. اما هیچ‌
 


کلمه‌ای‌ توان‌ سنگینی‌ عشق‌ را نداشت. آدم‌ همه‌ عشقش‌ را توی‌ یک

قطره‌ ریخت. قطره‌ از قلب‌ عاشق‌ عبور کرد. و وقتی‌ که‌ قطره‌

از چشم‌ عاشق‌ چکید، خدا گفت: حالا تو بی‌نهایتی، چون که‌ عکس‌ من‌

در اشک‌ عاشق‌ است.

نقش اخلاص در خوشبختی خانواده

عارف نامدار معاصر رجبعلی خیاط تاکید می‌کرد: «وقتی خدا را شناختی، هرچه می‌کنی باید خالصانه و عاشقانه باشد، حتی کمال خود راهم درنظر نگیر. انسان تا وقتی که خود را می‌خواهد و توجه به خود دارد، کارهای او نفسانی است و اعمالش بوی خدا نمی‌دهد. اگر خودخواهی را کنار گذاشت و خداخواه شد،کارهای او الهی می‌شود و اعمالش بوی خدا می‌دهد».
اخلاص مثل فرشته‌ای زیباست که همه انسان‌ها عاشق اویند. به راستی چه بهشتی است محضر انسانی که پاک، خالص و بی‌ریاست.
مادر ترزا، آن عارفه مسیحی هم راجع به اخلاص آدمی چنین نظری دارد. او می‌گوید: در پایان زندگی، از روی تعداد مدرک‌هایی که گرفته‌ایم و کار‌های بزرگی که به انجام رسانده‌ایم، درباره‌ ما داوری نخواهد شد، بلکه از ما خواهند پرسید: آیادر راه خدا گرسنه‌ای را سیر کردی؛ برهنه‌ای را لباس پوشاندی، و بی‌خانه‌ای را پناه بخشیدی؟ نه فقط گرسنه لقمه‌ای نان که گرسنه عشق، برهنه نه فقط از تن‌پوش که برهنه‌ای از عزت و احترام انسانی. و بی خانه‌ای نه فقط از خشت و گل، که بی‌خانمان به سبب طرد و رانده شدن.کوچک‌تر که بودیم هرکارخوبی که از ما سر می‌زد، با تشویق بزرگ‌ترها روبرو می‌شدیم مانند دست زدن، شکلات دادن و.... کم‌کم برای هرکار خوبی از آنها انتظار تشویق داشتیم. اما حالا اگر واقعاً بزرگ شده باشیم خیلی از کارهای نیک را بدون توجه و انتظار تشویق دیگران انجام می‌دهیم. چرا که دریافته‌ایم خشنودی خداوند از همه عطاهای دنیایی از جانب مردم شیرین‌تر و لذت بخش‌تر است.
بسیاری از مشکلات خانواده‌ها ناشی از انتظار تشکر داشتن از طرف مقابل است. اگر از جانب مقابل پاسخ داده نشود، به ناراحتی منجر می‌شود. از آنجا که خانواده اولین محیطی است که منشِ فرزندان در آن شکل می‌گیرد، و والدین اولین مربیانی هستند که قادرند فرزندان خویش را با صفت نیکوی اخلاص آشنا سازند، این نوشتار قصد بیان اثرات مثبت اخلاص در خانواده با استناد به قرآن و روایات را دارد.

اخلاص در قرآن 

خداوند در قرآن انسان‌ها را به عشق فراخوانده که عاشق جز معشوق هیچ نبیند. چنان که فرهاد هرکلنگی که می‌زد به یاد شیرین بود. در سوره بقره آیه‌112چنین می‌خوانیم:
«بَلی مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» (112).
آری، کسی که با اخلاص به خدا روی آورد و نیکوکار باشد، پس پاداش او نزد پروردگار اوست، نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین خواهند شد.این آیه همه را دعوت به دیدن معشوق واقعی می‌‌کند. با دیدن معشوق انسان عاشق می‌شود، سراز پا نمی‌شناسد. همه زندگی خود را صرف او می‌کند. برای عاشق معنا نمودن مفهوم اخلاص لازم نیست، چراکه او در مفهوم اخلاص حل‌شده است. دیگر نیازی نیست که به او گفته شود تو کارهایت را برای رضای دوست انجام بده.تا چنین و چنان شود. چراکه تمام کارهای او نشان از معشوق ازلی دارد. عاشق به ارزش عاشقی و نتیجه عشق داناست. از این رو، باکی از خطرات راه ندارد، چرا که اصلا آن خطرات را نمی‌بیند و فقط چشم در جمال معشوق دارد. به قول حافظ:
روندگان طریقت ره بلا سپرند
رفیق عشق چه غم دارد از نشیب فراز
آیه‌ای که به آن اشاره شد توصیه به کسانی است که هنوز عاشق نگشته‌اند و طعم شیرین عشق الهی را هنوز نچشیده‌اند. وگرنه برای یک عاشق تجربه‌های بسیار شیرینی در راه است که نیازی به چنین توصیه‌ای ندارد.آن که از عمق جان عاشق جانان است هرکارش را برای او انجام می‌دهد. این است که غم‌های دنیا بنده عاشق حق را از پا درنمی‌آورد، چرا که عشق الهی روحش را وسعت بخشیده است. این خصوصیت عشق است و عاشق آیینه تمام نمای معشوق است به قدر ظرفیت. چه لذتی بالاتر از همرنگی با محبوب؟ که او خود الهی گشته و چشمه‌های حکمت از قلب او بر زبانش جاری می‌گردد.و این نیست مگرعطیه الهی به سرگشته عاشق.
خداوند در آیه 162 از سوره انعام شرط عاشقی را چنین بیان می‌دارد:
«قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» (انعام 162).
نه تنها عاشقم بلکه همه کارهایم برای اوست. نماز من و تمام عبادات من و حتی مرگ و حیات من همه برای یگانه معشوقی است که پروردگار جهانیان است.برای او زنده‌ام، به خاطر او می‌میرم و در راه او هر چه دارم فدا می‌کنم، تمام هدف من و تمام عشق من و تمام هستی من او است.
در آیه 9 از سوره دهر نیز خداوند به معرفی عاشقان واقعی حق می‌پردازد. شأن نزول این آیه آن است که امام علی(ع) با همسرش حضرت فاطمه(س) برای شفای دو فرزندشان نذر کردند و با بازگشت سلامتی فرزندان همگی سه روز روزه گرفتند و غذای خود را در اوج نیاز به مسکین، یتیم، و اسیر دادند. هنر آن است که آدمی در عین گرسنگی غذایش را به دیگران بدهد، و در برابر عطای خود چیزی هم نخواهد، و حتی انتظار تشکر هم نداشته باشد. مانند اهل‌بیت پیامبر(ص). آنان به حقیقت عشق را با عملشان نشان دادند.
«إِنمََّا نُطْعِمُکمُ‌ْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُمِنکمُ‌ْ جَزَاءً وَ لَا شُکُورًا»
آنها می‌گویند ما شما را تنها برای خدا اطعام می‌کنیم، نه پاداشی از شما می‌خواهیم و نه تشکری. چرا که فقط خدا را می‌دیدند و لبخند رضایت دوست برایشان با هیچ‌چیز در دنیا قابل مقایسه نیست، و همان برایشان کافی است. این‌گونه ا
آری ارزش هر عملی به خلوص نیت است، و گرنه اعمالی که انگیزه‌های غیرالهی از قبیل ریا، پاداش مادی، یا تشکر و قدردانی مردم داشته باشد و یا به خاطر هوای نفس باشد، هیچگونه ارزش معنوی و الهی نخواهد داشت. (تفسیر نمونه، ج25، ص 354).

اهمیت اخلاص 

اخلاص تمرین عاشقی است و شرط آن نداشتن توقع از دیگران و توجه به معبود حقیقی است. در این صورت خداوند خریدار عمل کم انسان عاشق است. بر همین اساس است که امام صادق(ع) می‌فرماید: فضیلت و کمال هر عمل به اخلاص است. چه بسا رضایت خداوند در عمل خالصانه فردی نهفته است اگرچه ناچیز باشد. اما از عمل بسیاری که انگیزه الهی نداشته باشد راضی نیست. چنان که عبادت طولانی شیطان، بدون انگیزه الهی با ترک سجود آدم(ع) همه محو شد و استغفار خالصانه حضرت آدم(ع)، مقبول درگاه حق گشت؛ و او را به مراتب بالارساند. (مصباح الشریعة، ص 471). آن حضرت عاشق بود و تحمل دوری از معشوق را نداشت. توبه کرد و در این توبه تنها مقصدش رضای یار بود و این‌گونه توبه‌اش پذیرفته گشت.

نشانه‌های انسان مخلص 

هر عاشقی را نشانی است از عشق، و اخلاص تنها نشان عاشقان الهی نیست، بلکه از صفات دیگرآنها پرده بر می‌دارد. پیامبر(ص) فرمود: علامت مخلص چهار چیز است؛ دلش پاک، و اعضای بدنش از ارتکاب گناه پاک است، وخیرش به همه می‌رسد، و مردم نیز از شرش در امان هستند. (تحفل العقول، ص16).
کسی که عشق الهی تمام وجود او را فرا گرفته و دلش را برای ورود معشوق آذین‌بسته آن دل دیگر جای گناه و آزار دیگران نخواهد بود. پس عاشق خدا همه را از خوبی و عشق بهره‌مند می‌سازد و در فکر آزار دیگران نیست.

اخلاص در خانواده 

هرکس برای انجام اعمالش انگیزه‌هایی دارد. ارزش هرکاری به انگیزه آن است. خصوصیت انسانی این است که دوست دارد در مقابل هرکاری که انجام می‌دهد مورد تقدیر دیگران واقع شود. به خصوص زن و مرد در ابتدای ازدواج توقع دارند که طرف مقابل با مشاهده کار خوبش لب به تمجید او بگشاید، در غیر این صورت حس می‌کند که به او بی‌توجهی شده و طرف مقابل برایش ارزش قائل نیست. با برآورده نشدن این انتظار، احساساتش سرکوب گشته و کم‌کم این عکس‌العمل را به حساب بی‌مهری طرف مقابل می‌گذارد. به این ترتیب او نیز در برابر کارهای همسرش بی‌تفاوت می‌شود. و پایان چنین دیدگاهی جز سستی و سردی روابط و در نهایت طلاق نخواهد بود. به همین سادگی بنیان یک زندگی متلاشی می‌شود.
تشویق برای پیشرفت انسان‌ها لازم است اما شایسته نیست که فرد ارزش کارش را وابسته به تحسین دیگران کند. تا با عکس‌العمل آنها گاهی شاد و یا گاهی غمگین شود.عمل نیک و زیبا همانند عطری است که بدون تعریف دیگری بوی خوشش فضا را عطر آگین می‌‌کند به قول سعدی «مشک آن است که خود ببوید، نه آن‌که عطار بگوید». اگر انسان در مقابل هرکار خوبی منتظر تشویق و قدردانی از طرف دیگران نباشد، عکس‌العمل دیگران برایش مهم نخواهد بود، عدم تقدیر و تشکر از جانب دیگران ارزش کار نیکش را کم نمی‌کند.
در بعضی از خانواده‌ها جای عشق الهی خالی است. چرا که دل‌مشغولی‌های زندگی در دنیا آن‌ها را از شناخت عظمت و زیبایی خداوند و عشق‌ورزی نسبت به او غافل کرده است. به محض آشنایی عمیق‌تر نسبت به خدا و دانستن ارزش ارتباط محبت‌آمیز با او عشق سراسر وجودمان را فرا می‌گیرد. عشق الهی به انسان آنچنان جذبه و ارزشی می‌دهد که انگیزه عمل عاشق جز برای رضایت محبوب حقیقی نخواهد بود. همه وجودش از شادی لبریز است.
پس اخلاص این‌گونه است که سرسوزنی از دیگران انتظار نداشته باشیم. این باعث می‌شود که فرد در خانواده و در جامعه همیشه راحت و آرام باشد. با این دید دیگر او چشمداشتی به تشکر دیگران ندارد و اگر در برابر کاری از او تشکر نشد نسبت به طرف مقابل کینه‌ای در دلش نمی‌گیرد. اگر هم با تشکر دیگری مواجه شد ممنون می‌شود و سعی می‌کند دوباره خدمت نماید.
این نکات در مورد همه افراد خانواده صدق می‌کند چه زن و مرد و فرزندان و چه میان عروس و خانواده شوهر و حتی داماد و خانواده همسر. گاهی انسان به طرف مقابل محبت و خدمت می‌نماید، اما طرف مقابل تشکر که نمی‌کند هیچ زبانش را به ناسزاگویی باز می‌کند. از این عکس‌العمل او نباید نارحت شد چرا که اگر کسی به ما بی‌احترامی‌ کند درهای رحمت به روی ما از جانب خداوند بازمی‌گردد، و از نظر معنوی رشد می‌نماییم. رشدی که رسیدن به آن در شرایط عادی نیاز به تلاش فراوان دارد، اما با یک جسارت و شکسته شدن دل، خداوند به آن نظر می‌نماید و مس وجودمان را تبدیل به طلا می‌کند، و ما را بالا می‌برد. شایسته نیست که ما با ادعای خلوص در نیت عملی انجام دهیم و از خداوند، خود را طلبکار بدانیم. این با معنای اخلاص جور درنمی‌آید. بلکه سزاوار است همانند آیینه‌ای جمال محبوب‌مان را به دیگران انعکاس دهیم. و همانند بزرگان دین در انجام اعمال نیک همانندی با خدا را سرلوحه زندگی خویش قرار دهیم. چون خداوند رفتارش با بندگان خویش جز نیکی و مهربانی نیست. رفتار ما نیز این‌گونه است. اگر کارهای ما رنگ الهی به خود بگیرد و حتی خوردن، خوابیدن و بوسیدن و محبت به فرزندان خالصانه برای خدا باشد، زندگی ما از پوچی بیرون می‌آید و معنای واقعی عشق الهی را در تمام لحظه‌های زندگی حس خواهیم کرد و با اعمال ناچیز خود هم از رضایت الهی برخوردار می‌شویم.
***
بیشتر ناراحتی‌ها در خانواده‌ها از یکدیگر، ناشی از انتظار داشتن از طرف مقابل در خانواده یا حتی اجتماع است. اما با وارد شدن عشق الهی در زندگی، تمام کارها رنگ الهی به خود می‌گیرد. با شناخت خداوند انسان عاشق او می‌شود و جز او کسی را نمی‌بیند، پس با تمام وجود شاد است و هیچ یک از غم‌های ظاهری دنیا حتی بی‌مهری طرف مقابل او را عذاب نخواهد داد. چون تمام کارهای او برای جلب رضایت دوست است. اگر والدین نسبت به خداوند شناخت داشته باشند و در عمل طعم شیرین عشق‌ورزی به خداوند و عمل خالصانه برای او را از کودکی به فرزندان خویش بچشانند در رسیدن آنها به خوشبختی نقش مؤثری دارند.

صفات همسر خوب از دیدگاه قرآن

هر انسانی به دنبال این است که همسر خوبی داشته باشد. از این رو دغدغه ی هر دختر و پسری دستیابی به همسری شایسته است و پس از ازدواج نیز نخستین پرسش دیگران این است که آیا همسری خوب دارد یا نه؟
برخی ها در نگاه به این مساله دچار اشتباه فاحش شده و میان همسر خوب و همسر آرمانی تفاوتی نمی بینند و در جستجوی همسری آرمانی هستند که به نظر می رسد برای بیشتر مردم، نشدنی یا حتی محال باشد. البته همسر آرمانی با توجه به بینش و نگرش و خواسته های شخص متفاوت است و نمی توان معیار یگانه واحدی برای آن بیان داشت. با این همه، همسر آرمانی را می توان همسری دانست که از هیچ نظر با خواسته های مرد مخالفت نورزد و همه ی آنچه را که او نیاز دارد برآورده کند. بطور طبیعی چنین چیزی شدنی نیست؛ زیرا هر کسی می کوشد تا خواسته های خود را برآورده کند که در این میان تفاوت هایی در سلیقه و علاقه و اموری دیگر ولو جزیی وجود دارد که اجازه ی چنین تحرکی را نخواهد داد. بنابراین آنچه می تواند مطلوب هر کسی باشد همسر خوب است که آن نیز با توجه به بینش، نگرش و گرایش اشخاص متفاوت بوده و از اموری دست نیافتنی است و می توان همسری یافت که به مفهوم واقعی همسر خوبی باشد.
در نوشتار حاضر با توجه به آموزه های قرآن کوشش شده تا همسر خوب شناخته و صفات و ویژگی های او بازگو شود و بر پایه ی معیارهای قرانی شیوه ی همسرداری خوب بیان شود.

قرآن و ملاک های همسر خوب 

در تحلیل قرآنی، زن و مرد لازم و ملزوم یکدیگرند، بنابراین هیچ گاه نمی توانند کمالی را بی یکدیگر جستجو کنند. دستیابی به کمال مطلق زمانی شدنی است که زن و شوهر به عنوان جفت و همسر در کنار هم قرار بگیرند و برای تعالی و تکامل یکدیگر بکوشند. ارتباط میان زن و شوهر همانند ارتباط جزء و کل است که به یکدیگر نیاز جدی دارند و نمی توانند بدون هم کامل باشند. کمال در اینجا به معنای ضد نقیض است. به این معنا که زن بی مرد یا مرد بی زن موجودی ناقص است و زمانی به کمال می رسد که در کنار هم زوج را تشکیل دهند. زن و شوهر، اگر تشبیه، گول زننده و فریبنده نباشد مانند دولنگه کفش هستند. آن دو کنار هم و با زوجیت است که از نقص بیرون می آیند و در کنار هم می توانند به کمالی دست یابند که فراتر از حد تصور است.

زن و مرد لازم و ملزوم یکدیگرند 

در تحلیل قرآنی زن و مرد، لازم و ملزومی هستند که بی یکدیگر معنا و مفهوم درستی نخواهند یافت و به تکامل مطلق دست نمی یابند؛ زیرا آرامش زن به مرد است و مرد بی زن از نقص وجود خود رنج می برد. از این رو نمی توانند بی یکدیگر حتی مقدمات تکامل را فراهم آورند، چه رسد به اینکه بتوانند به پر پرواز دست یابند.
قران بر عنصر زوجیت در هستی بسیار تأکید می ورزد و می گوید که همه چیز را بر پایه ی زوجیت آفریده است. دسته بندی قرآن نشان می دهد که هر کسی می تواند در دو سوی کفر و ایمان یا حتی میانه در نفاق باشد. این گونه است که تفکر و بینش هر کسی می تواند در چگونگی انتخاب و رفتار وی تأثیر اساسی به جای بگذارد. همسری که دنیا را از دریچه ی کفر و مادیت می نگرد با همسرش به گونه یی رفتار می کند که جهان بینی او را تشکیل می دهد. حالت نفاق در حوزه ی دینی به نفاق در رفتار خانوادگی نیز گسترده می شود. آدم هایی که با خدای خویش نفاق می ورزند بطور حتم با همسر خویش نیز رفتار منافقانه در پیش می گیرند.

ویژگی های همسر مناسب 

قرآن در مسأله انتخاب همسر به عنوان زوجی که کامل کننده ی وجود و شخصیت اوست تأکید فراوان می ورزد و معیارهایی را برای انتخاب همسر بیان می کند. قرآن، درباره ی لزوم رعایت شایستگی و اهمیت اوصاف همسری که انسان برمی گزیند یا اگر ازدواج با همسر نامناسبی صورت گرفته، باید این شایستگی را در او پدید آورد. مباحثی را مطرح کرده و درباره ی همسران نامناسب که گاه در حد دشمن می توانند کانون خانواده را فاسد کنند، هشدار می دهد: «یا ایها الذین ءامنو ان من ازواجکم و اولادکم عدولکم فاخذوهم...» (تغابن، آیه 14) تکیه ی قرآن در موارد متعدد بر صلاحیت و شایستگی همسر، مفهومی عام است و شامل جنبه های گوناگون ظاهری همانند زیبایی جسمی و معنوی (دینی و اخلاقی) نیز می تواند باشد. (انبیاء، آیه ی).
از دیگر ویژگی های همسر مناسب آن است که از نظر جسمی سالم باشد و بتواند نیازهای مرد را به عنوان همسر برآورده کند. نازایی یکی از مشکلاتی است که در برخی از زنان دچار آن هستند. هرچند که این مساله به طور عادی پیش از ازدواج مشخص نمی شود، ولی در ادامه ی زندگی خلل وارد می کند و آسایش را از خانه بیرون می برد، مگر آنکه همسر از نظر روحی و روانی در مرتبه یی از تقوا باشد که بتواند بی فرزندی را تحمل کند یا با حفظ همسر و ازدواج دیگری این خواسته ی خود را برآورده کند. قرآن در گزارشی به مساله نازایی همسران برخی از پیامبران از جمله حضرت ابراهیم خلیل الله(ع) و زکریا (ع) اشاره می کند. در گزارشی که از مساله ی اجابت دعای زکریا (ع) به دست می دهد بیان می کند: «و اصلحنا له زوجه»: ما همسر و جفت زکریا را از نظر جسمی اصلاح کردیم.

صفات همسران شایسته 

در برخی آیات، صفاتی مشخص، برای همسران شایسته ذکر شده است: از جمله در آیه ی 9 سوره ی انبیاء به سه ویژگی خانواده ی زکریا اشاره شد: اینکه در انجام کار خیر شتاب می کردند، در همه حال، خدا را می خواندند و همواره در برابر او خشوع داشتند. خداوند در آیه ی 5 سوره ی تحریم، شش صفت را برای همسران شایسته برشمرده که الگوی خوبی برای همه ی مسلمانان، هنگام انتخاب همسر است: 1- «اسلام» 2- «ایمان» 3- «اطاعت» 4- «توبه» 5- «عبادت خداوند» 6- «اهل گناه نبودن».
بنابراین همسر خوب، همسری است که در برابر شوهر مقاومت نکند و با اطاعت و فرمانبرداری از همسر در چارچوب رفتارهای پسندیده و اخلاقی و قوانین شرعی، از محدوده ی حق و حقیقت تجاوز نکند.

احسان، اصل اساسی زندگی 

در قرآن افزون بر مسأله ی حق و عدالت به مسأله ی احسان نیز توجه شده است. احسان امری فراتر از عدالت است؛ زیرا محسن کسی است که در حوزه ی هنجاری و اعمال نیک و صالح فراتر از وظیفه گام نهد و با عنایت ویژه یی به دیگران کمک می رساند. از مصادیق احسان می توان به عفو و گذشت و ایثار و از خود گذشتگی اشاره کرد. در زندگی خانوادگی هر چند همانند دیگر حوزه های فردی و اجتماعی، اصالت با عدل و عدالت است و هر کسی می بایست حقوق طرف مقابل را بر پایه ی اصول عدالت رعایت کند، ولی زندگی خانوادگی به گونه یی پیچیده است که انسان بی اصل احسان نمی تواند زندگی کامل و موفقی داشته باشد. در بسیاری از موارد ضروری است که همسر از حق خویش بگذرد و کوتاه آید و به حکم احسان رفتار کند. از این رو گفته اند که اساس زندگی خانوادگی و همسرداری، عفو و گذشت و احسان است. نیکوکاری و احسان، خانواده را با عشق و محبت به سمت و سویی می برد که در اصطلاح آن را «خوشبختی» می نامند.

ملاک همسر آرمانی 

با توجه به مطالب ذکر شده، همسر خوب و آرمانی به مفهوم درست و واقعی همسری است که ملاک و معیار خود را در زندگی مشترک احسان و عفو و گذشت قرار دهد و با عاطفه و احساسات، زندگی درونی خانواده را مدیریت کند. این به آن معنا نیست که شخص، اصول عدالت و عقل و احکام آن را نادیده گیرد، بلکه از آن جایی که احسان امری فراتر و برتر از عدالت است کسی که احسان می کند به طریق اولی اهل عدالت است و همان گونه که از عاطفه و احسان برای مدیریت خانواده، بهره می گیرد، از عقل و عدالت برای ساماندهی آن نیز به بهترین شکل ممکن سود می برد.

چرا طلا برای مردان حرام است؟

چرا طلا برای مردان حرام است؟ 

پیش از همه باید بدانیم که خداوند هر چیزی را که برای ما نهی کرده است ضررهایی دارد که به خودمان برمی گردد. اما از جمله ضررهایی که می توان برای استفاده طلا برای مردان برشمرد عبارتند از: از نظر پزشکی، طلا روی گلبول های قرمر خون مردان اثر سوئی دارد و سیستم ایمنی بدن آنان را دچار اشکال می کند. وقتی طلا با پوست تماس پیدا می کند، یون های آن وارد بدن می شوند. این یون ها در مردان در کبد جمع و همان جا متوقف می شوند و موجب اختلال می شوند.
تحقیقات پزشکان در سالهای اخیر نشان داده است که طلا دارای خاصیت شبه القائی است که بر پوست و خون مردان اثر منفی می گذارد این خاصیت باعث می شود خون دچار غلظت خاصی شود و حالت کثیفی به آن دست دهد. البته نکات دیگری هم هست که در مجموع، موجب امراض قلبی و خونی و سکته می شود و این اثرات در مردان متفاوت است.

ضرر طلا برای مردان از نظر پزشکی 

با وجود اتفاق نظر مراجع در حرام بودن استفاده از طلا برای مردان، استفاده از این فلز در بین آقایان رو به افزایش است، تأملی در مضرات استفاده از طلا برای مردان، گواهی برای اثبات علت حرام شمردن آن برای مردان در دین مبین اسلام است .
طلا، عنصر شیمیایی است که در جدول تناوبی با نشان Au، لاتین aurum و عدد اتمی ۷۹ وجود دارد. طلا فلزی نرم، براق، زرد رنگ، چکش خوار، قابل انعطاف است که به دو صورت یک ظرفیتی و سه ظرفیتی وارد واکنشهای شیمیایی می شود و به علت اینکه با هیچ ترکیب شیمیایی واکنش ندارد، پایدارترین فلز در طبیعیت شناخته شده و تنها دو واکنش شیمیایی کلر و تیزاب سلطانی هستند که می توانند روی طلا تأثیر بگدارند.
طلا از واژه سانسکریت Jval گرفته می شود واژه آنگلوساکسون آن gold و به لاتین aurum گفته می شود. از دوران هیروگلیف مصری از ۲۶۰۰ قبل از میلاد در کتاب عهد عتیق فلز طلا برای اولین بار به عنوان یک فلز درخشان با ارزش مورد اشاره قرار می گیرد.
محققان با مطالعه روی افرادی که با طلا ارتباط دارند به این نتیجه رسیده اند که طلای موجود در بدن آنها باعث ایجاد اختلالات هورمونی شده و هورمونهای پرولاکتین و FSH بیشترین تأثیر منفی را از طلای موجود در بدن آنها گرفته و بیشترین تجمع طلا در دستگاه تناسلی مردان مشاهده شده است.
طلا بعنوان نمادی برای پاکی، ارزش، سلطنت درجهان شناخته شده است و کیمیاگران که طلا را خدای فلزات معرفی می کردند و تمام آرزویشان این بود که فلزاتی چون مس را به طلا تبدیل کنند. این نکته قابل توجه است که این آرزو تحقق یافته است، در سالهای اخیر دانشمندان روسی توانسته اند با استفاده از یک مکانیسم طبیعی و استفاده از سیستم بیولوژیکی بدن مرغ مس را به طلا تبدیل کنند. یکی از توانمندیهای نانوفناوری این است که آرزوهای کیمیاگران را چون رسیدن به اکسیر جوانی و تبدیل مس به طلا تحقق بخشیده است. فلز طلا به عنوان زیبا ترین، قابل انعطاف ترین و چکش خوارترین فلز جهان شناخته شده است. اگر کل طلای پالایش شده در جهان را چکش کاری کرده و گردهم جمع کنیم به یک مکعب یکپارچه با هر ضلع به طول ۲۰ متری تبدیل می شود. طلای بومی هشت تا ده درصد نقره دارد. این مقدار می تواند کم و زیاد شود و برای همین طلا با رنگهای مختلف به وجود می آید. هرچه مقدار نقره بیشتر شود رنگ طلا سفیدتر و جرم ویژه آن کمتر می شود. آلیاژهای مختلفی چون مس، آهن و آلومینیوم با طلا ترکیب می شود و رنگهایی چون قرمز، سبز و ارغوانی را به وجود می آورد.
بیشترین مصرف طلا در ضرب سکه و جواهرات است و برای مبادلات پولی استفاده می شود. به علت هدایت الکتریکی خوب و مقاومت خود در برابر فرسایش و سایر ویژگیهای این فلز، طلا به عنوان مهمترین فلز در صنایع پیشرفته (High tech) مورد استفاده قرار می گیرد. همانند نقره که با جیوه مخلوط می شود و برای پرکردن دندان استفاده می شود ترکیب طلا و جیوه نیز می تواند ماده محکمی برای مصرف دندانپزشکی فراهم کند.
در جدیدترین استفاده طلا از نانومواد طلا، نمک طلا است که در مقیاس نانومتریک است که برای مصارف بیولوژیکی و پزشکی استفاده می شود و در درمان سرطانها و بیماریهای کبدی کاربرد دارد. از نمکهای خاص طلا برای درمان رماتیسم مفصلی استفاده می کنند. طلا به عنوان یک منعکس کننده خوب برای نور است، از این رو از طلا یا ورقه های بسیار نازک آن به عنوان محافظ سطح بسیاری از ماهواره ها استفاده می کنند. چرا که ماهواره ها در برابر نورهای مادون قرمز ماورای بنفش و نورستارگان تحت تأثیر قرار گرفته و می تواند در برنامه ها اختلال ایجاد کند کشیدن یک سطح نازک از طلا می تواند به انعکاس این نور کمک کند.
بدن انسان طوری است که فلز طلا و همینطور نقره و پلاتین را جذب نمی کند به این معنا که ترکیبات طلا چندان سمی نیست اما براساس گزارشهای منتشر شده ۵۰ درصد بیماران ورم مفاصل که با داروهای ایزوتوپ طلا درمان شده اند دچار آسیبهای کلی بر کبد شده اند این تحقیق تنها در حد گزارش بوده و تا کنون مستنداتی در این رابطه ارائه نشده است.
از میان دیگر عوارضی که طلا برای مردان ایجاد می کند می توان به تحقیقاتی اشاره کرد که در سال ۱۹۹۰ در آمریکا انجام شده است. محققان با مطالعه روی افرادی که با طلا ارتباط دارند به این نتیجه رسیده اند که طلای موجود در بدن آنها باعث ایجاد اختلالات هورمونی شده و هورمونهای پرولاکتین و FSH بیشترین تأثیر منفی را از طلای موجود در بدن آنها گرفته و بیشترین تجمع طلا در دستگاه تناسلی مردان مشاهده شده است.

ویژگی‌هاى بزرگ اخلاقى‏ اباعبدالله

 

 

بخشنده و بزرگوار 

1 - روزى یک اعرابى نزد امام حسین آمد و عرض کرد: اى فرزند رسول خداصلى‌الله‌علیه‌وآله من پرداخت دیه ‏اى کامل را ضمانت کرده‏ ام امّا از اداى آن ‏ناتوانم. با خود گفتم که از بزرگوارترین مردم، آن را تقاضا می‏کنم و از خاندان رسول اللَّه کسى را بزرگوارتر و بخشنده ‏تر نیافتم.
پس امام حسین به وى فرمود: "اى برادر عرب از تو سه پرسش مى‏کنم ‏اگر یکى از آنها را پاسخ گفتى ثلث آن دیه را به تو میدهم و اگر دو پرسش ‏را جواب دادى دو ثلث آن را به تو مى‏پردازم و اگر هر سه پرسش را پاسخ‏ گفتى تمام مالى را که مى‏خواهى به تو مى‏دهم".
اعرابى عرض کرد: آیا کسى مانند تو که اهل علم و شرف است از چون‏ منى مى‏خواهد بپرسد؟
حضرت فرمود: "آرى. از جدّم رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌وآله شنیدم که مى‏فرمود.معروف به اندازه معرفت است".
اعرابى عرض کرد: آنچه مى‏خواهى بپرس اگر پاسخ دادم (که هیچ) و گرنه جواب آنها را از تو فرا خواهم گرفت. و لا قوة الا باللَّه.
امام علیه السلام پرسید: "برترین اعمال چیست؟"
اعرابى گفت: ایمان به خدا.
حضرت سؤال کرد: "راه رهایى از نیستى و نابودى چیست؟"
اعراى گفت: اعتماد به خداوند.
امام حسین پرسید: "زینت دهنده انسان چیست؟"
اعرابى گفت: علم همراه با حلم.
امام پرسید: "اگر این نشد؟"
اعرابى گفت: مال همراه با مروّت.
حضرت پرسید: "اگر این نشد؟"
اعرابى گفت: "فقر همراه با صبر".
حضرت پرسید: "اگر این نشد؟"
اعرابى گفت: در این صورت صاعقه‏اى از آسمان بر او فرود آید و بسوزاندش که او سزاوار آن است.
آن‏حضرت براى ترغیب مردم به جود و سخاوت این اشعار را میخواند: - چون دنیا به تو بخشید تو نیز همه آن را پیش از آنکه از بین برود، بر مردم ببخش
آنگاه امام حسین ‏علیه السلام خندید و کیسه‏اى که در آن هزار دینار بود، به او داد و انگشترى خود را که نگین آن به دویست درهم مى‏ارزید، بدو بخشید و فرمود: "اى اعرابى این طلا را به طلبکارانت بده و انگشترى رابه مصرف خود برسان."
اعرابى تمام آنها را گرفت و گفت: "خدا داناتر است که رسالتش را در کجا نهد."(1)
2 - انس بن مالک گوید: پیش امام حسین ‏علیه السلام بودم که کنیز آن‏حضرت ‏داخل شد و در حالى که دسته ‏اى گل براى آن‏ حضرت آورده بود، به وى‏ سلام داد. امام به او فرمود: "تو را در راه خدا آزاد کردم".
عرض کردم: او به شما با دسته‏اى گل سلام کرد. این امر براى آن کنیز چندان مهم نبود که آزادش کردى؟!
فرمود: "خداوند ما را چنین ادب آموخته است. او فرمود: "چون به‏شما تحیّت فرستادند شما نیز تحیّتى بهتر از آن یا همانند آن بفرستید".بهتر از تحیّت این زن، آزاد کردنش بود".(2) 

یاور ضعیفان‏ 

این صفت در حقیقت به مثابه شاخه‏اى از صفات پسندیده بخشش ‏و کرم آن‏حضرت است. زیرا هر گاه نفس به بلنداى صفات پاک و والابرسد نسبت به دیگران مهر مى‏ورزد همچنان که ابر بر زمین و خورشید بردیگر ستارگان مهربانى و محبّت مى‏بخشد.
1 - پس از ماجراى عاشورا، بر شانه آن‏ حضرت زخمى عمیق مشاهده‏کردند. به نظر مى‏رسید که این زخم در اثر ضربت چند شمشیر بر شانه ‏آن‏ حضرت پیدا شده است. کسانى که این زخم را دیدند دریافتند که این، زخمى عادى نیست. از امام سجادعلیه السلام در این باره پرسش کردند. آن‏حضرت ‏پاسخ داد: "این زخم در اثر حمل توبره‏اى بود که حسین ‏علیه السلام آن را بردوش مى‏گرفت و به منزل بیوه زنان و یتیمان و بیچارگان مى‏برد".(3)
3 - آن‏حضرت براى ترغیب مردم به جود و سخاوت این اشعار رامى‏خواند:
- چون دنیا به تو بخشید تو نیز همه آن را پیش از آنکه از بین برود، بر مردم ببخش.
- پس بخشش، نابود کننده آن نعمت هاى رسیده نیست و بخل نمى‏تواند آن نعمتهاى از دست رفته را نگاه دارد.
در حقیقت او پیش از آنکه گوینده خصال نیک باشد، عامل بدان هابود. داستان زیر از همین ویژگى امام حسین‏علیه السلام حکایت مى‏کند. 

شجاعت و دلاورى‏ 

ما شیعیان بر این باوریم که ائمه معصوم ‏علیهم السلام به قلّه همه کمالات ‏انسانى رسیده و در رسیدن به هر کمالى از همگان گوى سبقت ربوده بودند.امّا شرایط خاصّ‏ اجتماعى که هر یک از ائمه‏ علیهم السلام در آن به سر مى‏برده‏اند، موجب مى‏شده تا صفتى مخصوص به همان اوضاع و شرایط در آن نمود بیشترى پیدا کند.
بنابر این مى‏توان گفت که هر کدام از آنان صفتى متفاوت‏از دیگرى داشته‏اند. صفت برجسته امام حسین‏علیه السلام، که وى را از دیگر ائمه متمایز ساخته، همانا شجاعت و دلاورى آن‏حضرت است.
هر گاه انسان واقعه کربلا را با آن صحنه‏هاى شگفت انگیز به خاطرمى‏آورد صحنه‏هایى که در آنها خون با اشک و بردبارى با مروّت و همدلى‏با فداکارى آمیخته بود، چهره قهرمان یکى از دلیر مردان این میدان یعنى‏حسین بن على‏علیه السلام در شکوهمندترین و درخشانترین شکل خود نمایان‏مى‏شود به گونه‏اى که اگر از توانایی‌هاى جنگى آن ‏حضرت که آن را دست به‏دست و سینه به سینه از پدران خویش به ارث برده بود آگاهى نداشتیم و یاآنکه در این باره مدارک و اسناد قطعى تاریخى در دست نداشتیم و اگر براین باور و اعتقاد نبودیم که رهبران معنوى مى‏بایست آیت خلقت ‏و معجزه خداوند باشند، چه بسا در بسیارى از حقایق ثابتى که عقل و اندیشه و ضمیر ما در برابر آنها سر تعظیم فرود آورده، گرفتار گمان‏ و تردید مى‏شدیم.
امام حسین‏علیه السلام در واقعه عاشورا در هر مناسبتى به میدان نبرد گام‏ مى‏نهاد و در میان تاخت و تاز اسبان براى یافتن جسد صحابى یا هاشمى‏که شهید شده بود به جستجوى مى‏پرداخت. و چه بسا تا رسیدن بر سر جسد یاران خود درگیری‌هاى بس خونین میان او و دشمنانش در مى‏گرفت.
هر یک از این درگیری‌ها و نبردها، خود یورشى بى همتا و دشوارمحسوب مى‏شد. مصیبت، خود از نیروى انسان و اراده او مى‏کاهد. گرسنگى وتشنگى او را فرسوده و ضعیف مى‏کند و توان او را کاهش مى‏دهدو گرماى شدید خود عامل دیگرى است که تلاش بیشترى از وى مى‏طلبد.
شکیبایى آن است که انسان در سخت ترین شرایط بر اعصاب خود مسلّط باشد. بى‏گمان امام در روز عاشورا در دشوارترین وسخت‏ترین ‏حالتى بوده که انسان در برابر ظلم و ستم پایدارى کرده است. امّا با این ‏همه آن‏حضرت شکیبایى ورزید، آن گونه که حتّى فرشتگان آسمانى از مقاومت دلیرانه و قدرت اراده و عزم پولادین وى به شگفت آمدند
تمام این موارد، در روز عاشورا براى امام حسین به وجود آمده بود. امّابا این حال او نیم زرهى در برکرده بود و با یورش‌هاى شجاعانه خویش بردشمن درنده خوى مى‏تاخت. همچون صاعقه‏اى بود که چون فرود مى‏آمد،دلاوران سپاه دشمن را مانند برگ درخت، در اطراف خود به خاک‏وخون مى‏نشاند.
یکى از کسانى که در صحنه عاشورا حضور داشت، مى‏گفت:
"هیچ کس را دلیرتر از حسین ندیدم. چون یورش مى‏آورد، دشمنان‏ مانند حیوان ضعیفى که از پیش روى شیر مى‏گریزد، از مقابل او مى‏گریختند. بعلاوه اینکه فصیح‏تر از ایشان کسى وجود نداشت".
عقاد در این باره مى‏نویسد: "در میان نوع انسان هیچ کس دلدارتر ازحسین‏علیه السلام در روز عاشورا یافت نمى‏شود."(4) 

بردبار حکیم: 

1 - شکیبایى آن است که انسان در سخت ترین شرایط بر اعصاب خود مسلّط باشد. بى‏گمان امام در روز عاشورا در دشوارترین وسخت‏ترین ‏حالتى بوده که انسان در برابر ظلم و ستم پایدارى کرده است. امّا با این ‏همه آن‏حضرت شکیبایى ورزید، آن گونه که حتّى فرشتگان آسمانى از مقاومت دلیرانه و قدرت اراده و عزم پولادین وى به شگفت آمدند.
2 - یکى از خادمان آن‏حضرت مرتکب عملى شد که بر وى مجازات‏ لازم بود. امام دستور داد او را حد بزنند. خادم گفت: مولاى من(وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ )(و آنهایى که خشم و غضب خود فرو نشانند) امام ‏فرمود: رهایش کنید. خادم گفت: (وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ) (و از بدى مردم‏ در گذرند) امام فرمود: از تو گذشتم. خادم گفت:
(وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ)(و خداوند نیکو کاران را دوست مى‏دارد) امام فرمود: "تو در راه خدا آزادى و دو برابر مبلغى که پیش از این به تو مى‏دادم، به تو خواهم داد".(5)

پی‌نوشت‌ها:
 

1 - اعیان الشیعه - سیّد محسن امین، ص‏40 - 29.
2 - أبو الشهداء - عباس محمود عقّاد.
3 - اعیان الشیعة، ج‏4، ص‏132.
4 - أبو الشهداء - عباس محمود عقّاد، ص‏46.
5 - الفصول المهمّة، ص‏159.

منبع: هدایتگران راه نور؛ زندگانى امام حسین ‏علیه السلام آیة الله سید محمد تقى مدرسى؛ مترجم : محمد صادق شریعت

فواید لیمو ترش

لیموترش برای پیشگیری‌ازکم‌خونی موثراست

متخصصان علم تغذیه استفاده ازلیموترش در رژیم غذایی روزانه را برای پیشگیری از کم خونی موثر می دانند . محققان و متخصصان رژیم غذایی بر این باورند مصرف انواع مواد غذایی همراه با لیموترش موجب جذب آهن موجود درغذا می‌شود.براساس این گزارش‌, مصرف روزانه لیموترش , مقاومت بدن را در برابر عفونتها و ابتلا به سرماخوردگی افزایش می دهد .

محرم آمد

 

 

 

مکه ،

 غدیر،

عشق به حیدر ،

 مباهله ...

کم کم صدای زنگ غم انگیز قافله ...

 سر بسته گویمت ،

 تو فقط روضه گوش کن...

 ناموس اهل بیت کجا ،

 شمر و حرمله ...

فرا رسیدن ماه خون وماه غم اهل بیت را بر امام زمان (عج) و حضرت زهرای مرضیه (س)  تسلیت عرض می کنیم.

اخلاق دخترها و پسرها

اخلاق دختر ها و پسر ها

 ۱-دختر ها خیلی دوست دارند جای پسر ها باشند اما پسر ها اصلاً دوست ندارند جای دختر ها باشند

2- اگر یه دختر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه از خونه فرار میکنه اما یه پسر اگر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو از خونه فراری میده!

3- یه دختر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه خودکشی میکنه اما یه پسر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو میکشه

4- یه پسر اگر 3 تا مشکل غیر قابل حل داشته یه هفته افسرده میشه بعد با 3 تا مشکل کنار میاد و زندگیش رو میکنه اما تا کنون دختری که 3 تا مشکل داشته باشه دیده نشده چون همشون در مرحله دو تا مشکل خودکشی میکنند و به سه تا نمیرسه مشکلاتشون!!!

5- دخترا از پسرا موهاشون کوتاهتره!

6- دخترا می خوان سر پسرا کلاس بزارن اما در نهایت سر خودشون کلاه میره ولی پسرا می خوان سر هر موجود زنده ای که میبینن کلاه بزارن و در نهایت موفق میشن

8- نقطه قوت پسرا چشماشونه اما نقطه قوت دخترا چشم و گوش ابرو و دماغ و دهن و .........هست.

9- دخترا با اینکه بیشتر از پسرا قوانین راهنمایی و رانندگی رو رعایت میکنن اما خیلی بیشتر از پسرا تصادف میکنن و در هر تصادف رد پای یک دختر به چشم می خوره.

10- دخترا فکر می کنن بهترین راه برای داشتن یک رابطه خوب و مداوم صداقت و راستگویی هستش ولی پسرا مطمئن هستند بهترین راه دروغگویی و گرفتن سوتی از طرف مقابله!

11- دختر ها از درس و مدرسه بیزارند ولی پسر ها از درس و مدرسه فراری هستند!

12- پسر ها به هم حسودی نمی کنن اما دخترا به هم حسودی می کنن.

13- اگر برادرتون دوست دختر داشته باشه شما سعی می کنید با اون دختر آشنا بشید ولی اگر خواهرتون دوست پسر داشته باشه شما قسم می خورید! که هم پسره و هم خواهرتون رو سر به نیست کنید.

14- دختر ها زیر بار حرف زور میرن اما پسر ها خودشون حرف زور میزنن

15- دخترا زندگی مشترک رو در عشق و صفا و صمیمیت می بینن ولی پسر ها در غذا

16- اگر یک دختر در یک جمع سوتی بده تا آخر دیگه هیچ حرفی نمیزنه اما پسر ها در یک چمع فقط سوتی میدن!

17- یک دختر اگر 24 ساعت با دوست پسرش صحبت نکنه افسرده میشه اما یک پسر اگر 24 ساعت با دوست دخترش صحبت نکنه با اون یکی دوست دخترش صحبت میکنه.

18- پسر ها میدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین ازش متنفرن ولی دختر ها نمیدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین طرفدارشن!

19- یک دختر اگر با دوست پسرش به هم بزنه دیگه با هیچ پسری دوست نمیشه اما یه پسر اگر با دوست دخترش به هم بزنه با 3-4 تا دختر دیگه دوست میشه!

20- یک دختر اگر توی خیابون پسری ازش بپرسه ساعت چنده میگه:ساعت 7.اما یه پسر اگر یه دختر ازش ساعت بپرسه میگه :ساعت 7 و 2 دقیقه و 24 ثانیه,اینم شماره تلفن من ..... سر ساعت 9 منتظر تماستم!

21- اگر یه دختر به یه پسر نگاه کنه , پسره فکر می کنه که خیلی خوش تیپه ولی اگر یه پسر به یه دختر نگاه کنه دختره فکر میکنه که پسره چقدر بی چشم و رو هستش!

22- دختر ترشیده میشه اما پسر بلعکس رسیده تر میشه نه!!!!

23- بعد از خوندن این مطلب پسرا اول 2 دقیقه فکر میکنن تا مفهوم مطلب رو بفهمند و چون بعد از دو دقیقه نمی فهمند می زنن زیر خنده و میگن خیلی باحال بود اما دخترا بعد از خوندن این مطلب 2 ساعت حرص می خورن و فکر میکنن به شخصیت دخترای ایرونی توهین شده و در نهایت چون مفهوم این مطلب رو نفهمیدن به نویسنده اش میل میزنن و فحش میدن!!!

(البته فحش دادن یکی دیگر از کارهای دختران است) بد وااااااا ...انجام ندید سو استفاده نشه هاااااا