هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

عنوان کتاب:سفر نامه ی ناصر خسرو

عنوان کتاب : سفرنامه ناصر خسرو

نویسنده :  ناصرخسرو قبادیانی

تاریخ نشر : اردیبهشت 83

تایپ : لیلا اکبری

 

 

سفرنامه

ناصرخسرو قبادیانی

 

چنین گوید ابومعین الدین ناصر خسرو القبادینی المروزی تاب الله عنه که من مردی دبیرپیشه بودم و از جمله متصرفان در اموال و اعمال سلطانی ، و به کارهای دیوانی مشغول بودم و مدتی در آن شغل مباشرت نموده در میان اقران شهرتی یافته بودم .در ربیع الآخبر سنه سبع و ثلثین و اربعمایه که امیرخراسان ابوسلیمان جعفری بیک داودبن مکاییل بن سلجوق بود از مرو برفتم که هر حاجت که در آن روز خواهند باری تعالی و تقدس روا کند.به گوشه ای رفتم و دو رکعت نماز بکردم و حاجت خواستم تا خدای تعالی و تبارک مرا توانگری دهد . چون به نزدیک یاران و اصحاب آمدم یکی از ایشان شعری پارسی می خواند .مرا شعری برخوان .هنوز بدو نداده بودم که او همان شعر بعینه آغاز کرد .آن حال به فال نیک گرفتم و با خود گفتم

ادامه...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد