هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

وعده دیدار

وعدۀ دیدار  

وعدۀ دیدارمون، پشتِ نقابِ بارون

اون وَره تنهاییا، کنارِ رنگین کمون

وعدۀ دیدارمون، اون وَره مرزِ خورشید

جنبِ حریمِ آتیش، با کوله بارِ امید

وعدۀ دیدارمون، هر جایی که خدا بود

هر جایی که میونش، خوب و بدی جدا بود

وعدۀ دیدارمون، کنارِ نَبض و طپش

اونجایی که نفس ها، میرن به بادِ وزش

وعدۀ دیدارمون، هر جا که بارون نشست

هر جا که اشکی چکید، هر جا که قلبی شکست

وعدۀ دیدارمون، یه جای دِنج و راحت

اونجا که قلبم از مغز، نمی کنه اطاعت

وعدۀ دیدارمون، نزدِ غروبِ دریا

دیر نکنی یه وقتا، این دفعه زودتر بیا

وعدۀ دیدارمون، اونجا که شب اسیره

اونجا که خورشید داره، تو تنهایی می میره

وعدۀ دیدارمون، پشتِ دَرای بسته

با چشمایی که دیدن و، به انتظار نشسته

وعدۀ دیدارمون، تو چال کنج لبهات

اونجایی که ستارم، تو آسمونِ شبهات

وعدۀ دیدارمون، هر جایی که تو هستی

نَبشِ درِ خونتون، همون که وقتِ رفتن با خنده هات می بستی

وعدۀ دیدارمون، تو کوچه های رویا

بازم مثل همیشه، منتظرم بیا یا

 

نظرات 1 + ارسال نظر
مهرورزی 1387/12/04 ساعت 11:07 ق.ظ http://takhribnews.blogfa.com

سلام.
از وبلاگ مهرورزی های بی دریغ دولت عدالت محور و ... در اصفهان هم بازدید نمایید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد