هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

قلب شکسته

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


پس از عمری حسرت دیدار بلاخره دیدمش وقتی به او نزدیک شدم از شوق دیدار او بیهوش شدم و وقتی هشیار شدم دیدم قلب من روی زمین افتاده وجای پای او بر روی قلب من باقی مانده...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد