هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

زندگی بهتر

دیوانه بمانید اما مانند عاقلان رفتار کنید خطر متفاوت بودن را بپذ یرید اما بیاموزید که بدون جلب توجه متفاوت باشید .

کلیدهای طلایی

در واقع مشکلات و موانع به این دلیل سر راه ما قرار می گیرند که بزرگترین اموزگار ما باشند

1 . چنانچه در زندگی با مشکلات و موانعی روبه رو نبودیم  هرگز اقتدار را نمی اموختیم

2. چنانچه با چالشهایی رو به رو نبودیم هرگز انعطاف پذیری را نمی اموختیم

3. چنانچه هیچ چیز در زندگی به تعویق نمی افتاد و هیچ  گاه با تاخیر مواجه نمی شدیم هرگزصبرو برد باری را نمی اموختیم.

4. چنانچه با سختی رو به رو نمی شدیم هرگز استقامت ثبات قدم و پشتکار را نمی اموختیم

5. چنانچه با ناامیدی و عجز و درماندگی رو به رو نمی شدیم هرگز ایمان را نمی اموختیم.

6. چنانچه درد نمی کشیدیم هرگز عشق و محبت و  شور را نمی اموختیم ایا به راستی این مرام و منش زیبا و عاقلانه نیست که خداوند را برای مشکلات و موانع در زندگی شکر کنیم و انها را به عنوان فرصتهایی برای رشد و تغییر خود بنگریم . دیوانگی یعنی ناتوانی در بر قرار کردن ارتباط با عقاید همه ما به شکلی دیوانه ایم .

ترس از رنج از خود رنج بدتر است و اینکه هیچ قلبی تا زمانیکه در جست و جوی رویاهایش باشد هرگز رنج نمی برد چون هر لحظه جست و جو لحظه ملاقات با خداوند و ابدیت است انسان خوشبخت انسانی است که خداوند را در درون خود دارد و می توان خوشبختی را در یک دانه ساده شن یافت . بی مهابا عاشق شو اما بدان همیشه عشق رفیق نیمه راه است . اگر خودت ایمان داشته باشی که می دانی ان وقت خواهی دانست خدایا اراده تو انجام پذیرد چون تو ضعف دل فرزندانت را می شناسی و بر دوش هر کدام فقط همان باری را می گذاری که می توانند تحمل کنند عشق مرا درک کن چون او تنها چیزیست که به راستی مال من است .

اگر رسالتت را دنبال نکنی نمی توانی شاد باشی انتظار درد اور است فراموشی درد اور است اما بی تصمیمی از هر رنجی بدتر است . همه خرد ادمی ناشی ازگوش سپردن به روح است .

هر چند به معنای جدایی تنهایی و اندوه باشد عشق به هر بهایی می ارزد عشق تنها با عشق ورزیدن یافت می شود و عشق همیشه منجر به حماقت می شود . خیلی مشکل است بین چیزی که به ان عادت کرده ای و چیزی که دلت ان را می خواهد یک تصمیم بگیری اما پی انچه که دلت ان را می خواهد باش چون انسانها زود به هر شرایط زندگی عادت می کنند همانطور که وقتی به غرایزانت عادت کرده ای و پس از مرگشان به نبودشان هم عادت خواهی کرد.

 خطر کردن یعنی همین هر چیزرا که به ان وابسته ای رها کنی و به دنبال خواسته دلت باشی همیشه جدی فکرکن تا رفتار جدی داشته باشی تا همه در مورد تو جدی فکر کنند و تو را جدی بگیرند جدی فکر کن تا از ان تصمیم درست و محکمی که در یک لحظه گرفته ای به سادگی برنگردی و همیشه به اولین تصمیمت اعتماد کن و ان را یقین بدان تصمیم ها تنها اغاز یک ماجرا هستند هنگامی که انسان تصمیم می گیرد در حقیقت به درون جریان نیرومندی پرتاب می شود که او را به مکانی می برد که در زمان تصمیم گیری خواهش را هم نمی دیده است . باید به دنیا عشق ورزید اما هرگز نباید یکسره به ان اعتماد کرد چون صحرا (دنیا) برای تمامی انسانها یک ازمون است هر گام را می ازماید وهر کس را سرگشته بماند می کشد.

معنای عشق

هرگز نباید از یادببریم که یک تجربه روحانی فراتر از هر چیز یک تجربه عملی از عشق است و در عشق هیچ قانونی نیست شاید سعی کنیم از قواعد پیروی کنیم دلمان را مهار کنیم برای رفتارمان تدبیری در نظر بگیریم اما تمام اینها یاوه اند دل تصمیم می گیرد و تصمیم دل است که مهم است همه ما تا کنون این را در زندگی تجربه کرده ایم همه ما زمانی اشک ریزان گفته ایم به خاطرعشقی رنج می برم که ارزشش را ندارد رنج می بریم چون فکر می کنیم بیشتر از انچه می گیریم می دهیم رنج می بریم که عشقمان درک نمی شود و رنج می بریم چون نمی توانیم قواعد خودمان را تحمیل کنیم بیهوده رنج می بریم چون عشق بذر رشد ماست هر چه بیشتر عشق بورزیم تجربه روحانیمان بیشتر خواهد شد .

عشق یعنی با دیگری یگانه شدن و جرقه خدا را در دیگری یافتن . عشق راستین به معنای تسلیم کامل است . عشق هرگز به تدریج نمی اید و حقیقت همواره همان جاییست که ایمان هست به ندای قلبت گوش بسپار قلبت همه چیز را می داند چون روح جهان را می بیند و یک روز نزدش باز می گردد . این از نظر خود من که نویسنده ا ین مطالب هستم حقیقت است پس گوش کن می خواهی عشق را از دید یک دختر و یک پسر بدانی وقتی یک دختر در ساحل مقابل دریا می ایستد به این فکرمی کند که چقدر دریا عظیم و زیباست چقدر دل بزرگ و بی انتهاست و چقدر مغرور و خشن اما زیبا و مهربان است غروبش می تواند زیباترین غروب باشد چه خوب است با معشوقم می ایستادم و و به دریا نگاه می کردم چقدر دریا و اسمان شبیه هم هستند و چقدرها و تشبیهات زیبای دیگر و..... اما یک پسر می گوید اه پسر عجب حال می ده شنا کنی الان می ریم اکیپی قایق سواری اخ که تمام فکرم شده یک مایو بدو قلاب رو بیار ماهی فرار کرد هی ممد قلیونو چاق کن دارم میام رفقا کی پایست دفعه بعد بریم انزلی .

جالبه با این همه تفاوت باز عشق بین انها وجود دارد و یک چیزی انها را به سمت هم جذب می کنه اما بیایید عشق را معنوی تر ببینیم خود من هر وقت با خدای خود سخن می گویم نا خود اگاه عشق به میان می اید و با هم همخو می شن به یک حقیقت دیگر هم در زندگی شخصی خودم رسیده ام ان هم اینکه به هر چیزی که فکر کنی و با ان فکر زندگی کنی حتما یک روزی اتفاق می افتد مثلا یکی  از افکار من این بود که کاش نوشته هایم را کسی می خواند تا از انها تجربه بگیرند و دقیقا همین هم اتفاق افتاد یعنی اینکه شما الان دارید انها را می خوانید .

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد