هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

فرم ثبت نام سفر

فرم ثبت نام سفر همیشگی آخرت

 

مشخصات مسافر

 

نام: انسان  ٬  نام خانوادگی: آدمیزاد  ٬  نام پدر: آدم  ٬  نام مادر: حوا  ٬  لقب: اشرف مخلوقات  ٬  اصالت: خاکی  ٬  صادره از: عالم بالا  ٬  مبدا: دنیای فانی  ٬  ساکن: کهکشان راه شیری ٬ منظومه شمسی ٬ زمین  ٬  مقصد: برزخ  ٬  ساعت پرواز: هر وقت که خداوند سبحان صلاح بداند  ٬  اقامتگاه: دوزخ یا جنة

 

وسایل مورد نیاز

 

۱ـدومتر پارچه سفید  ۲ـانجام واجبات و ترک محرمات  ۳ـامر به معروف و نهی از منکر  ۴ـدعای خیر والدین و مؤمنین  ۵ـنماز اول وقت  ۶ـولایت ائمه اطهار  ۷ـاعمال خدا پسند  ۸ـتربیت اولاد صالح

  

تذکرات مهم

 

۱ـخواهشمند است قبل از پرواز وصیت خود را بنویسید

 

۲ـخواهشا جهت رفاه حال خود قبل از پرواز زکات و خمس را پرداخت نمایید

 

۳ـاز آوردن ثروت ٬ مقام ٬ منزل ٬ موبایل و ماشین حتی به داخل فرودگاه جدا خودداری نمایید

 

۴ـحتما قبل از حرکت به بستگان خود توصیه نمایید تا از آوردن دسته گلهای سنگین ٬ سنگ قبر گران قیمت و تجملاتی و نیز مراسم های پر خرج خودداری نمایند

 

۵ـجهت رفاه حال خود و تمرین دل کندن از دنیا ٬ قبل از پرواز اموال خود را بین فرزندان و فقرا تقسیم نمایید

 

۶ـاز آوردن بار اضافی از قبیل حق الناس و غیبت و تهمت و دروغ و... خودداری نمایید

 

۷ـقبل از پرواز از اطرافیان خود بخواهید تا در مجالس اهل بیت به یاد شما بوده و از خیرات برای شما دریغ نکنند.

  

راهنمایی

 

برای کسب اطلاعات و راهنمایی بیشتر به قرآن و سنت پیامبر مراجعه نمایید.

تماس و مشاوره به صورت شبانه روزی و رایگان و مستقیم و بدون وقت قیلی می باشد.

در صورتی که قبل از پرواز با مشکلی برخوردید به آدرس های ذیل مراجعه نمایید:

آیه ۱۸۷ سوره بقره ٬ آیه ۴۶ سوره نساء ٬ آیه ۱۲۸ سوره توبه ٬ آیه ۵۶ سوره اعراف ٬ آیات ۱۰ و ۱۱ سوره طلاق.

 

امیدوارم سفر آسوده ای در پیش داشته باشید.

                                                                         سرپرست کاروان

                                                                         حضرت عزرائیل

انتظار

امشب بغض تنهایی من دوباره می شکند ... چشمانم

بس که باریده دیگر حتی تحمل نور مهتاب را ندارد ...

آخ که چقدر تنهایم ... دل بیچاره ام بس که سنگ صبورم

بوده خرد شده و انگشتانم بس که برایت نوشته خسته

شده است ...

رو به روی آینه نشسته ام آیا این منم ؟ شکسته .... پیر

تنها.... تو با من چه کردی ؟ شاید این آخری زمزمه های

دلتنگی ام باشد و دیگر هیچ نخواهم گفت ....

اما منتظرم انتظار دیدن دوباره ی تو برای من زندگی

دوباره ای است ... پس برگرد ... عاشقانه برگرد

برای همیشه برگرد...

عشق کیستی؟

ای عشق کیستی

از همه پرسیدن عشق چیست....؟؟؟؟ 

از کودکی پرسیدن عشق چیست ؟ گفت........بازی  

از نوجوانی پرسیدن عشق چیست؟ گفت.......  کینه.

زجوانی پرسیدن عشق چیست ؟ گفت .........   پول وثروت.   

 از پیری  پرسیدن عشق چیست؟  گفت............   عمر  

ازگل پرسیدن عشق چیست ؟ گفت  .......از من خوشبوتر. 

از پروانه پرسیدن عشق چیست ؟گفت.......... از من زیباتر . 

از خورشید پرسیدن عشق چیست؟ گفت .......از من سوزانتر.  

...   ودر آخر از خود عشق پرسیدن ..؟؟؟؟؟ 

ای عشق تو کیستی ؟؟گفت به خدا قسم نگاهی بیش نیستم.

ازدواج

ازدواج بدون آگاهی جنسی

رابطه جنسی زن و شوهر، یک معیار سنج است و فراز و نشیبهای روابط  میان زوجین را نشان می دهد. این ارتباط مظهر زندگی آنهاست. درباره رابطه جنسی در زندگی زناشویی، مطالب زیادی نوشته شده است و درباره آن زیاد صحبت شده  اما به نظر می رسد که آموزش درستی در این زمینه به زوجین داده نشده است. این رابطه در عین اینکه بخش کمی از زندگی زناشویی را در بر می گیرد اما بخش مهمی از زندگی زناشویی را تحت الشعاع قرار می دهد که در مورد آن سوتفاهمهای زیادی پیش آمده است. مقدار زیادی از این مشکل ناشی از تفاوتهای زیادی است که در این زمینه میان زن و مرد وجود دارد و زوجین باید بیاموزند که این تفاوتها را شناخته و به این تفاوتها احترام بگذارند.

ازدواج با عدم آگاهی جنسی

اگر چه در طی سالهای اخیر حرکتهای وسیعی در حیطه مشاوره های جنسی قبل از ازدواج و آموزشهای مفید برای زوج هایی که تازه ازدواج کرده اند شکل گرفته است، اما اغلب مردان و زنان بدون آمادگی لازم در این زمینه، وارد زندگی مشترک می شوند. البته مردان احساس می کنند که آمادگی زیادی دارند ، اما آماده بودن برای ارتباط جنسی و آماده بودن برای محبت و عشق ورزی دو موضوع متفاوت است، زیرا مردان به راحتی می توانند تجربه یک رابطه زناشویی موفقیت آمیز را تجربه کنند در حالی که عکس این موضوع برای زنان صادق است. مردان اغلب با این فرض که اطلاعات زیادی در مورد رابطه زناشویی دارند، وارد زندگی مشترک می شوند. مردان دوست ندارند بی اطلاع و ناتوان به نظر برسند و این در حالی است که بسیاری از زنان نیز از اینکه در مورد خواسته های خود در رابطه زناشویی صحبت کنند، احساس ناراحتی می کنند و بنابراین هرگز همسرشان را از این موضوع آگاه نمی کنند. برخی زنان برقراری رابطه جنسی را به عنوان وظیفه در نظر می گیرند و در نتیجه این ارتباط را تجربه ای ناخوشایند می یابند، زیرا اطلاعات صحیحی از نیازها و مسایل مربوط به جنسیت شان ندارند و نمی توانند به همسرشان کمک کنند تا به سازگاری جنسی برسند. علت اصلی ناسازگاری جنسی زوجین در عدم اطلاع آنان و نادیده گرفتن نیازهایشان است.

برخی زنان برقراری رابطه جنسی را به عنوان وظیفه در نظر می گیرند و در نتیجه این ارتباط را تجربه ای ناخوشایند می یابند.

از طرف دیگر مردانی قرار می گیرند که در ازدواج هیچ ارتباط جنسی ندارند و یا ارتباطشان بسیار کم است. این مشکل بیشتر در مردانی مشاهده می شود که در بیرون از منزل بیش از حد کار می کنند و فعالیتهای جسمی یا فکری شان بسیار طاقت فرساست در نتیجه در این دسته از مردان تمایل کمتری برای برقراری رابطه جنسی مشاهده می شود. این مردان از یک طرف نیازهای همسرشان را نادیده می گیرند و از طرف دیگر همسرشان را سرزنش می کنند، اما مقصر اصلی در این میان ناسازگاری جنسی است که لازم است از طریق تلاشهای هر دو طرف بهبود یابد نه فقط زن.

در زندگی زناشویی، رسیدن به ارضای جنسی باید برای هر دو طرف  باشد اما ازآنجاییکه اطلاعات زوجین دراین زمینه بسیار محدود است و مردان برای شناخت نیازهای همسر خود تلاشی نمی کنند .

 از طرف دیگر زنان(به خصوص در فرهنگ ما ایرانیان) در مورد خواسته های خود صحبت نمی کنند، بدین ترتیب تا زمانی که زوجین در مورد کیفیت رابطه جنسی به یک زبان مشترک و مورد توافق یکدیگر نرسند، نیازهای هر یک از آنها ارضا نشده با قی می ماند.

چگونگی بدست آوردن سازگاری جنسی

به دست آوردن سازگاری جنسی شامل دو گام مهم است:

1- بر ناآگاهی تان غلبه کنید. زن و شوهر باید از تمایلات و پاسخ دهی جنسی خود و همسرشان آگاه باشند.

2- نحوه درک خود از مسایل جنسی را برای یکدیگر تشریح کنید. گاهی اوقات هر یک از طرفین ادراک نادرستی در مورد این موضوع  دارند. صحبت کردن در این مورد می تواند بسیاری از باورها و برداشتهای نادرست را رفع کند.

راه حل نهایی چیست؟

در حالی که مشکلات جنسی موجب بروز تنش و ناخشنودی در اغلب ازدواجها می شود، این مشکلات بسیار راحت تر از آنچه تصورش را کنید قابل حل است و در اغلب موارد حل آن فقط  نیاز به یادگیری دارد. برای حل چنین مشکلاتی، زوجین مایلند بدانند باید چه نکاتی را بیاموزند و با یکدیگر تمرین کنند تا موجب احساس رضایت هر دو طرف شود. در ادامه به این پیشنهادات توجه کنید:

1- حل مشکلات جنسی تا حد زیادی به چگونگی برخورد خودتان با مشکل بستگی دارد. برای مثال، می توانید به اتفاق یکدیگر کتابهای آموزشی مربوط به یادگیری این دسته از مهارتها را مطالعه کنید.

2- اگر مشکل جنسی اساسی دارید ممکن است نیاز باشد با متخصصان ذی ربط  در این رشته صحبت کنید. درمانهای زناشویی می تواند به خوبی در حل مشکلتان به شما کمک کند. می توانید برای نتیجه گیری بهترابتدا کتابهای مربوط به این موضوعات را مطالعه کنید تا بعد بتوانید مشکلاتتان را هوشمندانه تر برای درمانگر توضیح دهید و کمک های لازم جهت رفع مشکلاتتان را دریافت کنید.

منابع تکمیلی:

هارلی، ویلارد اف. حسینی و آرام نیا(مترجمین). نیازهای مردان نیازهای زنان. انتشارات نسل نو اندیش. 1387.

کرک، هاوتون و همکاران. قاسم زاده، حبیب الله(مترجم). رفتار درمانی شناختی. انتشارات ارجمند. 1385.

کارلسون، جان. فیروزبخت، مهرداد(مترجم). برای زن و شوهر ها وقت زندگی بهتر رسیده. انتشارات دانژه. 1387.

مریم عطاریان

 برگرفته ازسایت خانواده اسلامی

جک بد

جککککککککککککککککککککککککککک

قبل از خوندن این جکها در نظر داشته باشید مضمون ما (یارو) است حالا شما این یارو رو میتونید هر کسی فرض کنید.

یه روز یارو می ره تماشای رقص باله از اول تا آخرش خواب بوده. بعد ازش می پرسن چه طور بود؟ میگه آدمای خیلی خوبی بودن. دیدن من خوابم، رو نوک انگشت راه می رفتن.

زن: عزیزم! یادته روز خواستگاری وقتی ازت پرسیدم چرا می خوای با من ازدواج کنی، چی گفتی؟

شوهر: آره، خوب یادمه، گفتم: می خواهم یک نفر را در زندگی خوشبخت کنم.

زن: خوب، پس چی شد؟

شوهر: خوب، خوشبخت کردم دیگه.

زن: کیو خوشبخت کردی؟

شوهر: همون بیچاره ای رو که ممکن بود با تو ازدواج کنه

از یارومی پرسن واحد کمتر از مثقال چیه؟ میگه چس مثقال

اولی: امان از دست این زنها! زنم تمام دارائی ام را برداشت و رفت.

دومی: خوش به حالت! زن من تمام دارائی ام رو برداشت و نرفت

مادر به پسرش: هیچ خجالت نکشیدی این همه کیک رو تنهایی خوردی، اصلاً هیچ به فکر خواهرت بودی؟

پسر بچه: آره مامان همه اش به فکرش بودم، که نکنه یک دفعه وسط خوردن کیک سر برسه

یارواز صدای جیرجیرک خوابش نمی برده، جیرجیرکه رو روغنکاری می کنه

یارو می ره عیادت یکی از دوستانش، وقتی می خواد بره به اقوام دوستش که اونجا بودن، میگه: این دفعه مثل دفعه قبل نکنید، که مریضتون مُرد و منو خبر نکردیدها

روباهی به زاغی گفت: چه دمی، چه سری، عجب پایی! زاغ عصبانی شد و گفت: بی‌تربیت! خجالت بکش. اون موقع من کلاس اول بودم. حالا شوهر دارم

دو تا دروغگو داشتن از کنار یک کوه رد می شدن یکی به دیگری گفت: اون مورچه را می بینی که بالای اون کوهه؟ اون یکی هم گفت: کدوم یکی را می گی؟ اون یکی را گه چشمش بازه یا اون یکی که چشاش بسته است؟

از یارومی پرسند: می دونی چرا غواص ها به پشت می پرن تو آب؟ می گه: چون اگه به جلو بپرن می افتن تو قایق

یارومی ره دم در آزمایشگاه داد می زنده: پس کی می خواین جواب خون شهدا رو بدین؟

از یارومی پرسن چه جوری بستنی کیم می خوری؟ می گه می ذارمش لای نون، سیخشو می کشم بیرون

می دونی بزرگترین مجرد بودن چیه؟

از هر طرف تخت که  عشقت بکشه می تونی بیای پایین

یارو در خونش رو رنگ می کنه، بچه هاش گم می شن

یه روز سه تا دیوونه رو می اندازن تو یه اتاق دو تاشون مى رقصن، یکیشون هم میگه:

سبز - آبى - قرمز

ازش می پرسن چرا این جورى می گى؟ میگه من راقص نورم

 

زندگینامه ی لئوناردو داوینچی

زندگینامه ی لئوناردو داوینچی

جذابترین فرد دورة رنسانس در 15 آوریل 1452 نزدیک قریة وینچی، تقریباً درصد کیلومتری فلورانس، متولد شد.

 

جذابترین فرد دورة رنسانس در 15 آوریل 1452 نزدیک قریة وینچی، تقریباً درصد کیلومتری فلورانس، متولد شد. مادرش دختری روستایی به نام کاترینا بود که زحمت عقد شرعی با پدر او را به خود نداد. فریب‏دهندة‌ او ، پیرو د/ آنتونیو، از وکلای دعاوی نسبتاً ثروتمند بود. در آن سال که لئوناردو از مادر زاده شد، پیرو با زنی همشأن خود ازدواج کرد. کاترینا ناچار بود به یک شوی روستایی راضی شود؛ طفل نامشروع خود را به پیرو و زنش سپرد، و لئوناردو، بدون مهر مادری،‌ در یک محیط نیمه‏اشرافی تربیت شد. شاید در همان اوان کودکی بود که عشق به لباس زیبا و نفرت از زنان در وی پدیدار شد.

به مدرسه‏ای در نزدیکی منزل وارد شد. با عشقی فراوان به ریاضی، موسیقی، و رسم پرداخت، و با آوازخواندن و عود نواختن پدر خویش را شاد می‏ساخت. برای خوب نقاشی کردن همة‌ اشیای طبیعت را با کنجکاوی، صبر، و دقت بررسی می‏کرد. علم و هنر، که در مغز او به نحوی شگرفت با هم آمیخته شده بودند، فقط یک اساس داشت، و آن مشاهدة دقیق بود. هنگامی که پانزدهساله شد، پدرش او را به هنرگاه وروکیو در فلورانس برد و آن هنرمند چیره‏دست را به پذیرفتن او به شاگردی خویش ترغیب کرد. تقریباً تمام مردم تحصیلکرده از داستان وازاری دربارة نقاشی فرشته‏ای توسط لئوناردو در سمت چپ تصویر غسل تعمید مسیح کار وروکیو آگاهند و می‏دانند که آن استاد چگونه شیفتة زیبایی آن فرشته شد، و این شیفتگی چه‏سان باعث شد که وروکیو نقاشی را کنار گذارد و پیکرتراشی پیشه کند. شاید داستان این تغییر حرفه پس از مرگ وروکیو جعل شده باشد. وروکیو چندین تصویر بعد از غسل تعمید مسیح ساخت. شاید در روزهای کارآموزی خود بود که لئوناردو تصویر عید بشارت (موزة لوور) را با فرشتة‌ نازیبا و باکرة مضطرب آن نقاشی کرد. مشکل به نظر می‏رسد که او ظرافت را از وروکیو آموخته باشد.

در همین اوان، سر پیرو ثروتمندتر شد: چند ملک خرید، خانوادة خود را به فلورانس برد (1469) و متوالیاً چهار زن گرفت. زن دوم فقط ده سال از لئوناردو بزرگتر بود. وقتی که سومین زن پیرو کودکی برای او آورد، لئوناردو با ترک خانه و رفتن نزد وروکیو از تراکم جمعیت منزل کاست. در آن سال (1472) به عضویت گروه قدیس لوقا درآمد. مرکز این گروه یا اتحادیه، که عمدتاً از داروفروشان،‌ پزشکان، و هنرمندان تشکیل شده بود، در بیمارستان سانتا ماریانوئووا بود. احتمالا لئوناردو در آنجا فرصتی برای تحصیل تشریح داخلی و خارجی به دست آورد. شاید در آن سال او- یا شخص دیگری- تصویر تشریحی لاغر قدیس هیرونوموس را، که اکنون در تالار واتیکان است و به او نسبت داده می‏شود،‌ رسم کرده باشد. نیز شاید او بوده است که نزدیک سال 1474 تصویر زیبا و جاندار اما نارسای عید بشارت را، که اکنون در اوفیتسی است، ساخته است.

یک هفته پیش از بیست‏وچهارمین زادروزش، لئوناردو و سه جوان دیگر به شورای شهر فلورانس احضار شدند تا به اتهامی دربارة همجنس‏گرایی پاسخ دهند. نتیجة این محاکمه معلوم نیست. در 7 ژوئن 1476، این اتهام تجدید شد؛ کمیتة تحقیق لئوناردو را چندی زندانی کرد، آنگاه به علت فقد دلیل وی را تبرئه و آزاد کرد. اما لئوناردو بدون شک همجنس‏گرا بود. به محض اینکه توانست هنرگاهی از خود تأسیس کند، جوانان زیبا را دور خود گردآورد و برخی از آنان را در مسافرتهای خود از یک شهر به شهر دیگر همراه می‏برد؛‌ در یادداشتهای خویش، ضمن صحبت از آنان، بعضی را «محبوبترین» یا «عزیزترین» می‏خواند. ما از روابط باطنی او با این جوانان چیزی نمی‏دانیم، اما برخی از قسمتهای یادداشتش بیمیلی او را نسبت به روابط جنسی از هرقبیل نشان می‏دهد.

لئوناردو،‌ شاید بحق،‌ با خود می‏اندیشید که چرا در زمانی که همجنس‏گرایی در ایتالیا بسیار رایج بود؛ فقط او و چند تن دیگر را متهم به این کار کرده بودند. او هرگز سران شهر فلورانس را برای اهانتی که به وی روا داشته بودند نبخشود. ظاهراً خود او موضوع را جدیتر تلقی کرد تا سران شهر. یک سال پس از اتهام، دعوت شد که سرپرستی هنرگاهی را در باغ مدیچی عهده‏دار شود. این دعوت را پذیرفت؛ در 1478 شورای شهر از او خواست نمازخانة سان برناردو در کاخ وکیو را نقاشی کند. ولی بنا به علتی، این مأموریت را انجام نداد؛ گیرلاندایو اجرای کار را به عهده گرفت؛ فیلیپینو لیپی آن را به اتمام رساند. مع‏هذا هیئت مدیره بزودی به او و بوتیچلی مأموریت دیگری داد. این مأموریت عبارت بود از ساختن تصویر دو مردی که به سبب توطئه علیه لورنتسو و جولیانو مدیچی به دارآویخته شده بودند. شاید لئوناردو، باعلاقة نیمه معتلی که به عیوب جسمانی و رنج انسانی داشت، تا حدی مجذوب این مأموریت شنیع شده بود.

اما او در حقیقت به همه چیز علاقه‏مند بود. تمام حرکات و سکنات بدن و حالات چهرة انسان، همة جنبشهای حیوانات و نباتات از تموج ساقه‏های گندم در مزرعه تا پرواز پرندگان، پستی و بلندیهای کوهسار،‌ امواج و جریانهای آب و باد، انقلابات هوا و حالات مختلف آسمان- همة اینها برای او بس شگفت‏انگیز بودند. تکرار هیچ حالتی سحر و رمز آن را برای وی کسالت‏آور نمی‏کرد،‌ او هزاران صفحة کاغذ را از شرح مشاهدات خود از صور مختلف پرکرده و تابلوهای بیشمار با هزاران شکل متنوع رسم کرده بود. وقتی رهبانان سان سکوپتو از او خواستند تا تصویری برای نمازخانة آنان بسازد (1481)،‌ او موضوع ستایش مجوسان را انتخاب کرد و چندان خاطر خود را به جزئیات طرح آن مشغول داشت که تصویر را هرگز به پایان نرساند.

مع‏هذا این پرده یکی از بزرگترین آثار اوست. طرحی که او برای تصویر ریخت کاملا با اصول هندسی ژرفانمایی تطبیق می‏کرد؛ سطح تصویر را به مربعاتی تقسیم کرد که مرتباً و با نسبت دقیق کوچک می‏شدند- معلومات ریاضی لئوناردو همواره با هنر نقاشی او به رقابت برمی‏خاست و گاه نیز با آن همکاری می‏کرد.

اما هنر لئوناردو چندان نیرومند بود که در کشمکش با علم همواره پیروز می‏شد؛ در این مورد نیز غلبه با هنر بود:‌ مریم عذرا در این تصویر حالت و وجناتی داشت که در تمام آثار لئوناردو از آغاز تا پایان دیده می‏شد؛ مجوسان باوقوف زایدالوصف یک جوان هنرمند، به خلق وخوی پیروان رسم شده‏اند؛ و «فیلسوف» سمت چپ تصویر قیافة اندیشمند نیمه‏شکاکی دارد، بدان‏سان که گویی نقاش،‌ به محض برگرفتن قلم، داستان مسیحیت را با یک روح شکاک ودر عین حال پر از ایمان، از آغاز تا پایان، از نظر گذرانده است. در اطراف این اشخاص تقریباً پنجاه نفر جمع شده‏اند، گویی هرگونه زن و مردی به سوی مهدکودک شتافته‏اند تا با ولع بسیار معنی حیات و نور عالم1 را دریابند و راز زندگی را در مجموعة بزرگی از ولادتها کشف کنند.

1. اشاره به این گفتة حضرت عیسی: «.‌.. من نور عالم هستم، کسی که مرا متابعت کند در ظلمت سالک نشود، بلکه نور حیات را یابد.» («انجیل یوحنا»، باب هشتم). ـ‌م.

این شاهکار ناتمام، که باگذشت ایام تقریباً محو شده، در اوفیتسی فلورانس نصب شده است؛‌ اما فیلیپینو لیپی بود که نقاشی مورد قبول برادران سکوپتو را اجرا کرد. عادت لئوناردو، جز در چند مورد استثنایی،‌ این بود که بسیار بلنداندیشی کند؛ خود را در آزمایش جزئیات مستغرق سازد؛ و در ورای موضوع، دورنماهای بیشماری از اشکال انسانی، حیوانی، و نباتی، صور معماری، صخره‏ها و کوهها، و نهرها و ابرها و درختان را به حیطة تصور درآورد؛ بیشتر مجذوب فلسفة تصویر شود تا کمال فنی آن؛ و بالاتر از همه آنکه کار کوچکتر رنگ‏آمیزی تصاویری را که بدین گونه برای عیان ساختن فحوا پدید آمده‏اند، به دیگران واگذارد؛ و آنگاه، پس از رنج فکری و جسمی بسیار، از نارسایی دست و اسباب‏کار در تعبیر رؤیای کمال دستخوش نومیدی شود: به جز چند مورد استثنایی، خوی و سرنوشت لئوناردو از ابتدا تا انتها بدین گونه بود.

کمر درد

پیشگیری از کمردرد

برای بهبودی ماهیت عملکرد بدن و اینکه در آینده دچار کمر درد نشویم بهتر است درمان مشخص شده از نظر پزشک معالج را ادامه دهیم و در صورت لزوم مراجعات متوالی به پزشک معالج داشته باشیم .

تغییرنحوه زندگی بهترین راه برای سلامتی است!

 در صورت سیگار کشیدن بهتر است آنرا متوقف نماییم . چاقی را بایستی با کاهش وزن درمان کرد . مشکلات  روانی اجتماعی نیز می تواند باعث تاخیر و یا عدم بهبودی کمر درد شود . و در موارد کمردرد های مزمن بدون علت جسمی مشخص بایستی حتما به دنبال علل روانی اجتماعی بگردیم و در جهت درمان آنها بکوشیم مهمترین مسئله برای کمردرد شاید جلوگیری از ایجاد مشکلات کمر باشد .

با رعایت نکات ریز می توان از ایجاد کمر درد جلوگیری کرد :

1- ایستادن و نشستن مناسب  2- انجام تمرینات ورزش مرتب (بخصوص تمرینات هوازی )

3- بدست آوردن و حفظ وزن مناسب    4- توقف سیگار کشیدن      5- رژیم غذایی مناسب ( شامل ویتامین و کم چرب )      6- رعایت اصول صحیح در بلند کردن وزنه     7- استفاده مناسب از وسایل ورزش  

وسایل تشخیصی : مگر مواردی که شک بر ضایعات وخیم و خطرناک به عنوان علت کمر درد باشد مثل عفونت – تومور یا شکستگی نیازی به انجام تستهایی چون رادیو گرافی و یا سایر وسایل تصویری وجود ندارد . در موارد نادری که شک به ضایعات وخیم فوق وجود دارد از رادیو گرافی ساده - MRI –CT  اسکن و یا روش های آزمایشگاهی پاراکیلینیک استفاده می شود ولی بایستی بیماران باید بدانند در اکثر موارد کمر درد تا در افراد جوان و سالم بدون سابقه بیماری زمینه ای اتفاق می افتد نیازی به انجام تست های تصویر برداری نمی باشد .

درمان غیر جراحی : در مواردی که کمردرد خیلی شدید نباشد بیشتر کشیدگی یا آسیب تاندونها مطرح است و ممکن است درمان های خانگی کفایت کند و معمولا در عرض چند هفته بهبود حاصل می شود ، توجه می شود در عرض 24 تا 48 ساعت اول برای کاهش تورم – اسپاسم عضلات وارد از کمپرس آب سرد شود . (به فواصل 15 دقیقه ای کیسه یخ داخل حوله و روی کمر گذاشته شود . بعد از گذشت 2 روز می توان برای  گرم کردن و حذف اسپاسم از کمپرس گرم استفاده کرد. درطول دوره  بهبودی استراحت و کم شدن فعالیت نیز توصیه می شود . البته استراحت بهتر است هر چه کوتاهتر باشد و معمولا توصیه به استراحت مطلق نیز نمی شود . داشتن فعالیت مختصر  برای بهبودی بهتر است می توان ورزش هایی چون راه رفتن – دوچرخه سواری و شنا را توصیه کرد . استفاده از کمربند طبی را برای دوره های کوتاه موقع انجام فعالیت های روزمره می توان توصیه کرد.

داروهایی که برای کمر درد بکار برده می شود داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی باعث کاهش تورم درد می شوند . درموارد دردهای خیلی شدید می توان از داروهای نارکونیک (مخدر) استفاده کرد . داروهای دیگر مثل شل کننده عضلانی ضد افسردگی ها و یا داروهای خیلی شدید می توان از داروهای خواب آور نیز ممکن است تجویز شود . البته بایستی بدانیم استفاده از دارو رل مهمی در درمان کمر درد و بهبود سیربالینی آن ندارد .

استفاده از روش های  فیزیوتراپی مانند سرما یا گرما ، ماساژ نسوج عمقی ، تحریک الکتریکی و اولتراسونر را نیز می توان در درمان کمردرد بکار برد ولی هیچکدام اثرات ثابت شده ای در بهبود کمر درد ندارد . شاید استفاده از روش های فیزیوتراپی بتواند بیمار را برای انجام تمرینات ورزشی ، قسمت فعال درمان فیزیکی است آماده نماید.

درمان جراحی درصد کمی از بیماران مبتلا به کمردرد بریا بهبود مشکل کمرشان نیازبه انجام جراحی دارند . علیرغم اینکه کمردرد ممکن است شدید باشد ولی معمولا با درمانهای ساده وگذشت زمان بهبود می یابد . در موارد شدید وبهبود نباشد کمر درد و درد  پا ممکن است نیاز به انجام جراحی باشد بخصوص در مواردی که فشار بر روی عناصر عصبی کمر وجود دارد و باعث ایجاد نقایص عصبی بهبود نیابنده و یا پیشرونده برای بیمار شود.

معمولا به غیر از موارد خواص توصیه می شود جراحی فقط پس از عدم پاسخ بیمار به درمانهیا ساده تر چون استراحت – فیزیوتراپی و درمانهای دارویی (بمدت چندین  ماه ) مورد توجه قرار بگیرد.

وقتی

وقـتی...

 

وقتی کسی رو دوست داری ، حاضری جون فداش کنی

حاضری دنیا رو بدی ، فقط یه بار نگاش کنی

به خاطرش داد بزنی ، به خاطرش دروغ بگی

رو همه چی خط بکشی ، حتی رو برگ زندگی

وقتی کسی تو قلبته ، حاضری دنیا بد بشه

فقط اونی که عشقته ، عاشقی رو بلد باشه

قید تموم دنیارو ، به خاطر اون می زنی

خیلی چیزارو می شکنی ، تا دل اونو نشکنی

حاضری قلب تو باشه ، پیش چشای اون گرو

فقط خدا نکرده اون ، یه وقت بهت نگه برو

حاضری حرف قانونو ، ساده بذاری زیر پات

به حرف اون گوش کنی و به حرف قلب باوفات

حاضری مسخرت کنن ، تموم آدمای شهرٍ

امّا نبینی اون باهات کرده واسه یه لحظه قهر

حاضری هر جا که بری ، به خاطرش گریه کنی

بگی که محتاجشی و به شونه هاش تکیه کنی...

عبرت از نجات

یک داستان جذاب و عبرت انگیز

یه بنده خدایی میگفت :

همه چیز رو ردیف کرده بودم

بابا و مامانم رو فرستادم خونه ی خاله و عمّه.......

خونه برای دوست دخترم آماده ی آماده بود

حساب همه چی رو هم کرده بودم

رفتم دنبال دوست دخترم

دیدم زودتر از من ، جایی که باهم قرار گذاشته بودیم ؛ منتظرمه

خدائیش دختر پایه ایه

خیلی دوسش دارم

من و اون وقتی همدیگرو دیدیم ، آروم و قرار نداشتیم

تو ذهن من فقط یه چیز میگذشت

اونم این که وقتی رفتیم خونه چطور ....

احتمالا اونم به همین چیزا فکر می کرد ...

چون اولین بار بود که می خواستیم ... رو تجربه کنیم

هم من و هم اون

سوار ماشین شدیم

دربست گرفتم

رسیدیم در خونه

با موبایل دوست دخترم زنگ زدم خونه که ببینم همه چی ردیفه یا نه

نکنه کسی خونه باشه !

دیدم کسی خونه نیست

با خودم گفتم : ایول

دیگه دل تو دلم نبود

می دونستم سه ساعت زمان داریم

وباید از این سه ساعت بهترین استفاده رو کرد

در حیاط رو باز کردم

از راه پله ها رفتیم بالا

حواسم به واحدهای همسایه بود که مارو نبینن که یه وقت آمار منو به بابام اینا ندن

سریع دو طبقه رو رفتیم بالا

نفهمیدم از در حیاط چطور رسیدیم در آپارتمان

کلید رو انداختیم توی در ورودی آپارتمان که بریم تو

چشمت روز بد نبینه

خیلی برام عجیب بود

یه اتفاقی افتاد که اصلا فکرش رو نمی کردم

یعنی محال بود که یه همچین اتفاقی بیفته

کلید توی در شکست

هر چی تلاش کردم که یه جوری کلید رو در بیارم نشد که نشد

کلی برا این لحظه برانامه ریزی کرده بودم

کلی براش فکر کرده بودم

مدتها بود تو آرزوهام این لحظه رو تصور می کردم

لحظه ای که من و اون با هم تنها بشیم....

گفتم عیب نداره

تو این سه ساعت وقت هست

می رم کلید ساز میارم

به دوست دخترم گفتم : بریم کلید ساز بیاریم

اونم که پایه تر از من بود گفت : بدو بریم که به لاقل برسیم بریم یه حالی ببریم

وقتی انرژی مثبتش رو دیدم

انگیزم برای پیدا کردن کلید ساز چند برابر شد

سریع از پله ها اومدیم پایین

اومدیم سر خیابون

روزجمعه

حالا کلید ساز از کجا گیر بیاریم

سریع یه دربست دیگه گرفتم

بعد از یک ساعت چرخیدن تو خیابون

یه کلید ساز پیدا کردیم

گفتم : آقا داستان از این قراره که کلید توی در شکسته

گفت : بریم درستش کنیم

اومدیم در خونه

به دوستم گفتم : تو برو تو ایستگاه اتوبوس سرکوچه بشین تا وقتی هم من بت زنگ

نزدم نیا

اگه یکی از همسایه ها تو رو تو آپارتمان ببینه خیلی ضایع میشه

اونم که همیشه منو شرمده می کرد گفت :

اشکالی نداره عزیزم، من تو ایستگاه نشستم و منتظر زنگتم

دردسرت ندم

کلید ساز گفت باید قفل عوض بشه

دوباره یه دربست دیگه تا قفلسازی و آوردن یک قفل جدیدبرای در خونه

اومدیم و قفل رو عوض کردیم

همین که لحظات آخر کار کلید ساز بود

مادرم زنگ زد موبایلم که ما با خالت اینا داریم میاییم خونه

برو یه سری خرید کن و ....

ای تف به این شانس

همه ی نقشه هام نقس بر آب شد

و نشد که آرزوم به واقعیت بپیونده...

اون روز کلی پول از تو جیبم رفت

کلی هم حساب کتاب که جرا قفل خونه عوض شده به ننه بابام دادم

آخرشم شرمنده روی دوست دخترمون شدیم

از اون رو زتا به حالا همش این سوالم تو ذهنمه که :

من حساب همه چی رو کرده بودم

چی شد که نشد بریم خونه و کلید آهنی(میفهمی چی میگم ، کلید آهنی)

توی در شکست

کجای کارم اشتباه بود که همین یه دونه موقعیت رو هم که پیش اومده بود از دست دادم

...................

وقتی همه ی حرفاش تموم شد ، اونجایی که محاسبه نکرده بود رو براش توضیح دادم

بهش گفتم :

گاهی اوقات می شود که که محبی از محبای اهل بیت قصد گناه می کنه ، تمام

مقدمات گناه رو هم برای خودش فراهم می کنه و خودش رو آماده ی گناه می کنه .

دیگه قدمی تا گناه فاصله نداره

فقط یک قدم می خواهد تا گناه به ثمر بنشینه

یه دفه میبینه تمام صحنه عوض شده و دیگر موفق به انجام گناه نشد

با خودش فکر می کنه که چی شد که نتونست گناه کنه

تو محاسبات خودش که اشتباهی نکرده بود

پس چرا موفق به انجام گناه نشد ؟؟

کمی فکر ....

کمی فکر ………….

کمی فکر …………………..

آره داداش من

تو اون لحظه مشمول دعای مستجاب حضرت ولی عصر ارواحنا فداه قرار گرفته

و دعای امام شامل حالش شده….

امام زمان همیشه و همیشه ما را به یاد داره

حتی لحظه ی گناه ما را فراموش نمی کنه .....

وقتی حرفام تموم شد ، دیدم دانه های درّ مانند اشک به روی صورت صاف و زیباش

روان شدن و داره زیر لب زمزمه می کنه :

امام زمان !

غلط کردم

امام رمان !

ممنونم که تنهام نذاشتی ، حتی لحظه ی گناه

بازم امدم

سلامممم

سلام به همه ی دوستانم که همه روزه از وب من دیدن میکنن و حالی از ما نمی پرسن خوب من بعد از حدود یک سال دوباره برگشتم راستش اصلا فکر نمی کردم که وبلاگم هنوز فعال مونده باشه ولی خداروشکر هخمه چیز خوبه خوب من چند ماهی سرباز بودم و نتونستم به وبلاگم برسم راستی شهادت اربابمون رو به تمام حسینی ها از صمیم قلب تسلیت میگم برام دعا کنید .

آیا میدانید؟

آنهایی که آیا می دانستید ندارند خودتان بگذارید و

بعد بخوانید.

آیا می دانستید:نور خورشید فقط تا عمق400متری

دریا نفوذ میکند.

آیا می دانستید:که امریکا تا50میلیون سال دیگر دو نیم خواهد شد.

آیا می دانستید:که طول عمر مردم سوئد وژاپن از دیگر ملل جهان بیشتر است.

آیا می دانستید:شیشه در ظاهر جامد ولی در واقع مایع است که بسیار کند حرکت می کند.

آیا می دانستید:سرعت صوت در فولاد 14بار سریع ترازسرعت آن در هوا است.

آیا می دانستید:هرسال از 558 &600&31 ثانیه تشکیل شده است.

آیا می دانستید:که بزرگترین گل جهان فلوریا نام دارد.

آیا می دانستید: بیشترین ضربان قلب با1000بار در دقیقه و کمترین ضربان را فیل با 27 بار در دقیقه دارد.

ایا می دانستید:که1لیتر سرکه در زمستان سنگین تر از تابستان است.

آیا می دانستید:30برابرمردمی که بر سطح زمین زندگی می کنند در زیر خاک مدفون شده اند.

بیشتر کره های اسمانی دو خورشید دارند.

زعفران تنها گیاهی است که واحد خریدوفروش مثقالی است.

هخامنشیان پایه گذار ساخت کاروان سراها در دنیا بودند.

عرقب هاتبها موجوداتی اندکه رادیو اکتیواکتیویته به انها اثرندارداز200گونه عقرب که فقط 20گونه ان سمی است.

نانی که در سفره پارچه ای نگهداری میشود مرطوب تر است.

غار پرویا بزرگترین غار آهکی دنیا در شمال کرمانشاه واقع است.

تنها یک نهم از تودههای یخ شناور در دریا دیدنی است وبقیه در زیر آب پنهان است.

هنوز تمام کویر لوت شناخته شده نیست.

پستان داران به غیر ازمیمون وانسان رنگ ها رابه درستی تشخیص نمی دهند.

مونالیزابدون ابروست زیرا در درون ساس تراشیدن ابرو مدبوده.

نوشابه های زرد رنگ زیان بارترازنوشابه های سیاه رنگ اند.

شش چپ اندکی از شش راست کوچکتر است تافضای کافی برای قلب فراهم آید.

هر چشم مگس 10هزار عدسی دارد.

مقاومتر موش صحرایی در بربر بی ابی بیشترازشتراست.

جمعیت میمون های هندپیشه از50 میلیون است.

تعداچشمان عقرب ها به 12عدد میرسد.

اثرسیب دربیدار نگه داشتن افراد در شب بیشتر از قهوه وکافئین است.

دارچین بسیار کشنده است اگر به صورت وریدی به انسان تزریق شود باعث مرگ می شود.

انسان راست دست به طور میانگین9سال بیشتر چپ دستان عمر می کنند.

بلنترین زن دنیا36 /2سانیمترقددارد.

طولانی ترین لباس عروس دنیا به طول 10متر است.

زنان به طور تقریبی9 میلیون 2برابر مردان چشمک میزنند.

 

جک بد

اس ام اس ها وجک های باحال (وکمی قدیمی)

---------------------------------------------------------------------

آخه چرا؟!

.

.

.

.

بگووو چرا؟!!!

.

.

.

.

آخه چرا تو که میدونی سر کاری میایی پایین؟!

____________________________________________________

خرس ها با یک ظرف عسل خر میشن، اسبها با چند حبه قند، طوطی با تخمه، سگ با استخوان، مردا با زن زیبا، زنا با یکم تعریف و تمجید،... راستی برات موز خریدم !!!

___________________________________________________

so ko no mo bo po do zogo ro to wp lo mo no co fo

این پیام فقط برای غنچه کردن لبهای شما میباشد و هیچ ارزش دیگری ندارد!

_____________________________________________________

امروز درست 1سال و 10 ماه و 2 روز و 5 ساعت و 20دقیقه و 55ثانیه و 7 صدم ثانیه هست که میخوام بگم انرژی هسته ای حق مسلم ماست!

_____________________________________________________

اگر میخواهید زندگی دوباره داشته باشید، با ما تماس بگیرید... سازمان بازیافت زباله!

____________________________________________________

بچه هه به دنیا میاد یه دستش مشت بوده یکیش بیلاخ. مشتشو باز می کنن می بینن توش قرص ضد حاملگیه!

_____________________________________________________

از جلوی گل فروشی رد می شدم.دیدم قشنگترین گلش نیست.نگرانت شدم.کجا بودی

 ----------------------------------------------------------------------------------------

 اگه مردونگی مرده اگه رفاقت رنگ باخته اگه عشق دیگه معنا نداره اگه دنیا پر نامردیه اگه ارامش دیگه خواب و رویاست به تو چه؟تو smsبده!

 ----------------------------------------------------------------------------------------

 می دونی فرق تو با گاو چیه ؟
ناراحت نشو شوخی کردم ، هیچ فرقی ندارید !!!

 ----------------------------------------------------------------------------------------

بهترین یونجه دنیا مال کجاست
.
.
.
.
.
یه کم فکر کن
.
.
.
.
.
نمی دونی
.
.
.
.
اشکالی نداه از یه خر دیگه می پرسم

 ---------------------------------------------------------------------------------------

اگه کسی دستهات رو گرفت – قلبت لرزید ‚ عجله نکن !!!

شاید بابا برقی باشه !

-----------------------------------------------------------------------------------------

 قانون 4 نیوتن در زمان عاشقی : زمین هیچ جاذبه ای ندارد .. سیب ها به خاطر تو می افتند چون تنها جاذبه زمین تویی

-----------------------------------------------------------------------------------------

از گوسفنده می پرسن بزرگترین آرزوت چیه؟ میگه برای یکبار هم که شده وقتی سوار وانت می شم جلو بشینم!!!

 ----------------------------------------------------------------------------------------

نگاهی گرم بر یاس کردم


تو را در برگ گل احساس کردم


خلاصه در کلاس ناز چشمت


دو واحد عاشقی را پاس کردم ...

  ---------------------------------------------------------------------------------------

روی یه برگ نوشتم که دوستت دارم ولی تو مثل بز خوردیش

 ----------------------------------------------------------------------------------------

همیشه سعی کن مثل پالاز موکت باشی شخصیت ات کوبیده نشه و همواره رنگ خودت رو حفظ کنی!

_____________________________________________________

یه روز تو رو تو کوچه دیدم و عاشقت شدم....فرداش تو خیابون دیدمت و دیوونت شدم...... امروز تو اتوبان دیدمت خدا آخر و عاقبتم و به خیر کنه! عجب 206ی هستی!

____________________________________________________

اینو واسه تو فرستاده ام ، آره برای تو ، برای خودت، چرا به این ور و اون ور نگاه می کنی ؟ مگه عجیبه که این مال تو باشه؟ شک نکن مال خودته ، آخه مگه به جز تو هم علاف دیگه ای هست؟؟؟؟؟

___________________________________________________

اس ام اس های نیمه شبی!

---------------------------------------------------------------------

می خواستم ببینم شبا که می خوای بخوابی گوشیتو خاموش می کنی که سره کارت نزارن... ؟!!

_____________________________________________________

همه جا امن و امانه! تو راحت بگیر بخواب

_____________________________________________________

با این که این همه اسکل شدی هنوزم حاضر نیستی شبا گوشیتو خاموش  کنی؟؟

____________________________________________________

ای بابا هر شب من باید عین اسکلا با اس ام اس بیدارت کنم ؟ خوب خودت مث بچه ادم پاشو دیگه

____________________________________________________

سلام.اصلا نمی خواستم بیدارت کنم ولی مجبورم.من میخوام برم wc ولی تاریکه می ترسم تو رو خدا تو هم بیا.

_____________________________________________________

یکی تو زبلی، یکی ملوان زبل.

یکی تو عاقلی یکی بوش وگ.

یکی تو خوبی یکی روباه مکار .

یکی تو نازی یکی کلاه قرمزی .

یکی تو پول نداری یکی اسکروچ.

یکی تو کاردرستی یکی دالتونها.

یکی تو خوش اندامی یکی گالونی.

یکی تو خوش مرامی یکی فرانچی.

یکی تو سفیدی، یکی سفید برفی.

یکی تو خوش تیپی یکی آقای آلوده .

یکی تو راست می‌گی، یکی پینوکیو .

یکی تو مهربونی، یکی خرس مهربون.

یکی تو خوشگلی، یکی پلنگ صورتی.

یکی تو خوب حرف میزنی یکی نمکی.

یکی تو خجالتی هستی و یکی ام من .

یکی ما دو تا با هم خوبیم، یکی تام و جری.

یکی موهای تو قشنگه، یکی موهای آن شرلی.

یکی تو قشنگ راه می‌ری، یکی تنسی تاکسیدو.

یکی خونه شما قشنگه، یکی خونه مادر بزرگه

یکی گوشهای تو قشنگه، یکی گوشهای زی‌زی‌گولو.

یکی تو بیکاری یکی نفر بعدی که بیاد اینو بخونه

_____________________________________________________

میدونی فرق تو با کفش چیه؟ کفش لنگه داره اما تو لنگه نداری!

____________________________________________________

چاه مکن بهر کسی...

.

.

.

.

.

.

خسته میشی!

_____________________________________________________