هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

احوال خرابم

بچه ها شرمنده خونه ی رفیقمم تلفنم هم قطع شده اینم نامرد نمیزاره یه پست درست وحسابی بزارم.

چگونه

 

 

چگونه فراموشت کنم .....

 

چگونه فراموشت کنم تو را که به قصر سپید عشق هدایتم کردی

 

وبرای اشکهایم شانه هایت را ارزانی داشتی

 

وبا صداقت عاشقانه ات دلم رابه درد آوردی

 

چگونه فراموشت کنم تو را

 

که روزها در خیالم سایه ات را می دیدم وطپش قلبت را حس می کردم

 

چگونه فراموشت کنم تو را

 

که همزمان با تولدت در قلبم همه را فراموش کرده ام

 

 دستم را به تو دادم ، قلبم را به تو دادم

 

بازوانم را به تو بخشیدم

 

و شانه هایم که نپرس

 

دیگر با من غریبه اند و تمامی لحظه ها تو را می خواهند

 

و برای عطر نفسهایت دلتنگی می کنند

 

چگونه فراموشت کنم

 

تو را که قلم سبزم را به تو هدیه کردم که حتی نوشته هایت

 

همرنگ نوشته هایم باشند

 

پیشترها سبز را نمی شناختم. بهتر بگویم با سبز رفاقتی

 

نداشتم.

 

سبز را با تو شناختم و دلم می خواهد که به یاد تو همیشه سبز بنویسم.

 

بیا و در رویاهایم دلت را به من بده.

 

فکرت را به من بده.

 

سرت را روی شانه هایم بگذار.

 

بیا عطر کلماتت را میان هم تقسیم کنیم....

 

آیا میدانید

آیا میدانید خوابها چند نوع هستند؟

خوابها سه قسمند:

خوابهای صریح که احتیاج به تعبیر ندارد.اضغاث و احلام (خوابهای آشفته)چون تعبیر آنها ممکن نیست یا سخت است .خوابهایی که روح آدمی در آن ها تصرف دارد یا به اظهار یا به تمثیل که مربوط به عالم مثال یا عالم عقل است  که آن تعبیر دارد.

اینطور نیست که خواب بی اثر وتعبیر باشد.در قرآن کریم به خواب توجه شده . خواب ابراهیم ، خواب یوسف ، خواب دو رفیق او در زندان ، خواب پادشاه زمان او ، خواب مادر موسی و روایات بسیار از پیغمبر(ص) وائمه (ع) تصدیق و تأیید می کند اینکه بعضی از خوابه حقیقت دارد.

آیا میدانید که باید به چه کسانی سلام نکنید؟

اوّل: یهودی ، دوّم: نصرانی ، سوم: به شرابخوار ، چهارم: شاعری که در شعر خود به مؤمنین نسبت گناه دهد، پنجم: به رباخوار ،هشتم: به کسی که مشغول نماز است ، نهم: به کسی که مخنث باشد

زن

آیا زن عنصر گناه و شیطان کوچک است ؟!


زن مورد لعن ابدى خدا قرار گرفته است، زیرا گناه از زن آغاز شد و به وسیله زن است که ما مى میریم !!

                                                                          
گفته هاى بالا گوشه اى از بینش اعتقادى یهودیان درباره زن مى باشد که وى را موجودى پست و سبب همه بدبختیها تلقى مى کنند، و بر این عقیده اند که اولین کسى که میوه ممنوعه را خورد و مرتکب گناه شد، زن بود و سبب اخراج حضرت آدم (ع ) بوده است .
در مسیحیت نیز مانند یهودیان ، زن را مسئول گناهکارى دانسته اند در سفر پیدایش جمله 11 و 12 چنین مى خوانیم : زنى را که تو، به من دادى تا همراه من باشد، از میوه آن درخت به من داد و من آنرا خوردم .
بنابراین باعث سقوط آدم ، حوا گردید و در حقیقت او مسئول گناههاى بشر است و خدا ناگزیر شد تا تنها پسرش را به نام عیسى مسیح بفرستد تا به دار آویخته شود و با خون خودش گناهان بشر را که زن مسئول آن است ، بشوید!!


هندوها، علاوه بر اینکه حتى حق حیات براى زن قائل نبوده و نیستند، معتقدند که این فقط روح گناهکار است که به صورت زن متولد مى شود.
از دیدگاه بودائیان نیز، طبق گفته مورخ معروف وسترمارک همه زنها دامهاى اغوا کننده و فریبنده شیطان هستند که براى مردها گسترده و نیروى فریبندگى در نهاد زنها با خطرناکترین شکل مجسم شده است به طورى که مردها را شیفته و فریفته خود مى سازند و همین فریبندگى زنها است که فکر عالمى را کور مى کند.
با این بینش ، بزرگترین ستم ها را نسبت به زن ، (یکى از دو رکن اساسى جامعه بشرى ) روا داشته اند و اساس سایر اهانتها و ستمها را پى ریزى کرده اند و از این طریق ، ضرب المثلها و آداب و رسوم غلطى را در میان جوامع مرسوم نموده اند تا آنجا که در بسیارى از نقاط جهان ، خود زن به این تهمتها تن در داده و اینگونه به استضعاف کشیده شده است .

از دیدگاه قرآن  قرآن مجید، قاطعانه و صریح ، زن را از این تهمت تبرئه نموده از مقام او دفاع مى کند و خط بطلان بر روى این افسانه ها کشیده است قرآن مى فرماید:

1. (پس گفتیم اى آدم در حقیقت این شیطان دشمن تو و همسرت مى باشد.)
2.... (به راستى که این شیطان دشمن هر دوى شما است .)
3. (آنگاه شیطان آن دو را به فریب و غفلت راهنمائى کرد، پس هنگامى که از آن درخت چشیدند، پنهانى هاى آنان آشکار گردید و بر آن شدند که از برگ درختان بهشت استفاده کرده خود را بپوشانند و خدا آنان را مخاطب قرار داده فرمود آیا من شما دو نفر را از این درخت نهى نکردم و نگفتم که بى شک این شیطان سخت دشمن شما است ؟!)
در تمام خطابها، هردو نفر مخاطب هستند و هرگز یکى از آنان را وسیله شیطان و عنصر گناه و فریب ، معرفى نمى کند

                                                             

آفرینش زیباى زن و مرد  بدون تردید، ارزش وجودى زن ، از ارزش وجودى مرد، جدا نیست و هیچکدام ذاتا عامل بدبختى یا عنصر گناه نیستند بلکه هر کدام در همین شرایط وجودى که هستند، هیچگونه نقص در آنها نیست و به زیباترین نحو و شایسته ترین شکل آفریده شده اند

جهان چون خد و خال و چشم و ابروست
که هر چیزى به جاى خویش نیکو است

زن و مرددر این نظام احسن به حق آفریده شده و به زیباترین وجه آفریده شده اند، منتهى همچنانکه تنه ها و شاخه هاى درختان ، تنومند و خشن هستند و باید هم چنین باشند، شقایقها زیبا، ظریف و لطیف مى باشند، در زندگى انسانى نیز مثل مرد و زن ، به آن گونه است.

غرور و خود خواهى مرد؟ 
ناظم نظام احسن ، زیبا تنظیم کرده است و اگر خوب بنگرى چیزى جز زیبائى نخواهى یافت و این غرور و خودخواهى است که بگوئیم چرا شقایقها به این اندازه خوشرنگ و زیبا هستند؟ چرا توجه مرا جلب مى کنند؟ جرا ارغوان ، گلسرخ و یا سمن ، در میان گیاهان به این اندازه جلوه دارند، چرا اینقدر خوشبو هستند که باید من بروم و یک دامن بچینم ؟ این گناه گل است که زیبا است یا گناه تو است که نمى گذارى زیبا، زیبا بماند؟ و با تجاوزگرى آن را پژمرده ، افسرده و نابودش مى کنى ؟ تو خود را در یاب و زیبائى را تحقیر نکن ، تو خود بدان که چگونه و کى باید از گل بهره برد؟ که اگر چنین کردى هرگز گلهاى معصوم را گنهکار فرض نخواهى کرد.

تو اگر مبتلا به بیمارى زکام هستى و بوى خوش گل به مشامت نمى سازد، خود را معالجه کن و به رائحه گل بد مگو که اگر خود را معالجه کنى و با دیده و مشام سالم به گل بنگرى و بو کنى و تقواى دل و دیده داشته باشى ، آنگاه هر چه را مى بینى خوبى و زیبائى مى بینى و در مقابل ناظمش کرنش و تواضع مى کنى و تبارک الله احسن الخالقین مى گوئى !
آرى زن عنصر گناه و شیطان کوچک نیست و این توئى که گناه آلود مى نگرى و شیطان گونه از وجود او سوء استفاده مى کنى !

برگرد

امشب بغض تنهایی من دوباره می شکند ... چشمانم

بس که باریده دیگر حتی تحمل نور مهتاب را ندارد ...

آخ که چقدر تنهایم ... دل بیچاره ام بس که سنگ صبورم

بوده خرد شده و انگشتانم بس که برایت نوشته خسته

شده است ...

رو به روی آینه نشسته ام آیا این منم ؟ شکسته .... پیر

تنها.... تو با من چه کردی ؟ شاید این آخری زمزمه های

دلتنگی ام باشد و دیگر هیچ نخواهم گفت ....

اما منتظرم انتظار دیدن دوباره ی تو برای من زندگی

دوباره ای است ... پس برگرد ... عاشقانه برگرد

برای همیشه برگرد...

چگونه دل مردها را ببریم

با اینکه خودم مردم ولی........

چگونه دل مردها را ببریم

خانمها ، بانوان، سرکاران علیه:
وقتی در صف شیر مردم جایشان را به شما نمی دهند؟ وقتی کرایه تاکسی را می دهید راننده نمی گوید قابلی نداره؟ وقتی لبخند می زنید بچه های کوچیک از ترس قیافه شما گریه می کنند ؟ آیا وقتی به زیبایی فکر می کنید همان زمانی است که به خودتان فکر نمی کنید؟اگر می خواهید وقتی پلک میزنید مردان در خاک و خون غوطه ور شوند، اگر می خواهید وقتی با آنها صحبت می کنید خود را تکه تکه کنند، اگر می خواهید وقتی به آنها لبخند میزنید از کت خود یه چرخ گوشت در آورند و خود را چرخ کنند ......
به نکات زیر بی زحمت کمی دقت کنین تا شاید فرجی بشه



در باب ادای جملات:
در ادای جملات و واژه ها دقت خاصی مبذول فرمایید. به طور مثال اول هر جمله از واژه
( آخی ) استفاده کنید.
حتی المقدور واژه های پایانی جمله را کمی بیشتر از حد معمول بکشید به طور مثال:
(فردا می بینم………… ……… .ت)
اشوه فراموش نشه هاااا
سعی کنید ریتم پلک زدنتان را با میزان هجاهای جمله تان هماهنگ کنید مثلا در جمله
“من به فلان چیز علاقه دارم” برای “من” یک پلک و برای “به فلان چیز علاقه دارم” 9عدد پلک بزنید.
لفا امتحان کردنو بزارین واسه بعد بزارین ادامه درسو بدم


در باب خوردن غذا:
در حین خوردن بایستی بسیار جلب توجه کنید برای این کار جسم خوردنی را از انتها با دو انگشت اشاره و شست گرفته و پیش از فرو بردن کامل در دهان جسم ر با لبها بازی دهید(میدونم نمیتونی جلوی شیکمتو بگیری و میخوای همشو یه جا بزاری دهنت حالا این دفه رو کم کم بخور)
غذا را به نحوی بجوید که لبها به طور یکی در میان غنچه گردد.



در باب راه رفتن:
سعی کنید تق تق پاشنه کفشتان به گونه ای تنظیم گردد که یک ملودی عاشقانه را برای مخاطب تداعی کند.
هیچگاه فاصله ما بین قدمهایتان از دو سانتیمتر تجاوز نکند هر جند عجله داشته باشید.


در باب لبخند زدن:
آداب لبخند زدن مستقیما  بستگی به وضعیت دندانهایتان دارد اگر دندانهایتان کج و معوج، لک لک، فاصله دار و دارای سایر نا هنجاریها است(که متاسفانه یا خوشبختانه اکثر خانوما همین وضع رو دارن) …….. تبسمی کفایت میکند
اگر دندان کناری خود را طلا کرده اید از همان طرف بخندید
اگر اصولا دندانی در کار نیست به گونه ای چشمان را خمار کنید که کار لبخند را میکند



در باب ورود به کلاس:
هنگامی وارد کلاس شوید که حداقل یک ربع ساعت از شروع آن گذشته و همه دانشجویان سر کلاس حاضر باشند.
به قول خودتون هر جا دیر بری کلاس داره
موقع نشستن دورترین و سختترین صندلی را برای نشستن انتخاب کنید تا حسابی رسیدن به صندلی مورد نظر طول بکشد سپس ده دقیقه وقت به جمع و جور کردن مانتو اختصاص بدید
بهتر است همگام ورود به کلاس کاور گیتاری ولو خالی روی دوشتان حمل شود


بدون شک تمرین مستمر نقش مهمی را در موفقیت شما بازی میکند .اگر پس از شش ماه متدهای فوق پاسخگو نبود بهتر است مخاطبین خود را تغییر دهید

 

 

 

عشق واقعی

عشق اینه... این یک داستان واقعی است که در ژاپن اتفاق افتاده است.
شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد.خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند. این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین ان مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش کوفته شده است.
دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد .وقتی میخ را بررسی کرد تعجب کرد این میخ ده سال پیش هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود!!!
چه اتفاقی افتاده؟
مارمولک ده سال در چنین موقعیتی زنده مونده !!!در یک قسمت تاریک بدون حرکت.
چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است.
متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد.
تو این مدت چکار می کرده؟چگونه و چی می خورده؟
همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر با غذایی در دهانش ظاهر شد .!!!
مرد شدیدا منقلب شد.
ده سال مراقبت. چه عشقی ! چه عشق قشنگی!!!
اگر موجود به این کوچکی بتواند عشق به این بزرگی داشته باشد پس تصور کنید ما تا چه حدی می
توانیم عاشق شویم اگر سعی کنیم

معذرت

سلام

من رو ببخشید من حدود 2ماه که هیچ پستی نزاشتم چون من آشخور شدم و این دو ماه  تو شهر یزد آموزشی بودم وبعد از دو ماه این اولین باری که پشت کامپیوتر نشستم ودارم مطلب می نویسم  خیلی سخت بود من 10کیلو وزن کم کردم و حدودا هر اطلاعاتی که توی مغزم داشتم نصفش پریده و فقط الان خوب رژه رفتن رو بلدم وبس.خوب امیدوارم که من رو بخشیده باشین و این هم اولین پست من بعد از دو ماه.

منم سرباز،سرباز وظیفه

 جناب سروان نزن قلبم ضعیفه

جناب سروان نزن شاید بمیرم

تمام دخترا برام ماتم بگیرن

از آن روزی که سربازی بپا شد

ستم بر ما نشد بر دخترا شد

نه1ماه و نه 2ماه نه 10ماه

چطور طاقت بیارم 18 ماه

به صف کردن تراشیدن سرم را

لباس آشخوری کردن تنم را

لباس آشخوری رنگش همینه

نه غصه نخور دنیا همینه

به صحرا می رویم با کوله پشتی

غذای من شده یک نان خشکی

گروهبان ها مرا بیچاره کردن

لباس شخصی ام را پاره کردن

مسلسل را گذاشتم بر سر سنگ

چطور طاقت بیارم با دل تنگ

مسلسل را گذاشتم بر سر سنگ

نشستم گریه کردم با دل تنگ

نوشتم نامه ای با برگ چایی

کلاغ پر می روم مادر کجای

نوشتم نامه ای با برگ نیلی

شدم سرباز وگشتم از وطن دور

بسوزد آنکه سربازی بپا کرد

تمام مادران را چشم براه کرد

لباس خاکیم رنگ زمینه

برادر غم مخور دنیا همینه

به صحرا می روم با چند تا افسر

برای خواندن درس مسلسل

مسلسل من غریبم یاورم باش

بجای مادرم غم پرورم باش

شاعر: سرباز وظیفه

ژزشکی

۱.کودکان درون گرا در آینده زندگی،شغلی پر استرس خواهند داشت.


2.دوسوم بیماری ها در سنین بالاحاصل رفتارهای نابجا وسبک زندگی نادرست در سنین نوجوانی است.


3.احتمال ابتلا به الزایمر در افسرده ها بیشتر است.


4.آب آشامیدنی یک ماده ی غذایی است ونقش موثری در انتقال مواد مغذی به بدن ایفا می کند.


5.افزایش فشار خون دوران بارداری ممکن است به جنین و مادر آسیب برساند.


6.با کاهش مصرف غذا های پر کالری همانند نوشیدنی های قندی و چیپس سیبی زمینی،وزن فرزندان خود را پایین نگه دارید.


7.از خوراندن داروهای گیاهی به کودکان مبتلا به زردی بپرهیزید.


8.بعضی از عفونت ها از عوامل خطر ایجاد سرطان در نقاط متعدد بدن هستند.


9.انجام فعالیت های جسمانی در کاهش میزان اضطراب موثر است.


10.سردرد،عفونت های تنفسی ودرد درصورت،ازعوارض تزریق بوتاکس بخصوص ژلهای غیراستاندارد است.



گریه

 

 

 

امشب گریه میکنم .

گریه میکنم برا تو برای خودم برای تموم اونایی که خواستن گریه کنن نتونستن.

 برا ی تمام اون چیزی که خواستی ونبودم خواستم وبودی.

 امشب گریه میکنم به وسعت دریا به وسعت بیشه به وسعت دل عاشق.

برای تو...برای تو....و به پاس احترام تمام تحقیرهایی که از دیگران شنیدم وهنوز شکست نخوردم

وعده دیدار

وعدۀ دیدار  

وعدۀ دیدارمون، پشتِ نقابِ بارون

اون وَره تنهاییا، کنارِ رنگین کمون

وعدۀ دیدارمون، اون وَره مرزِ خورشید

جنبِ حریمِ آتیش، با کوله بارِ امید

وعدۀ دیدارمون، هر جایی که خدا بود

هر جایی که میونش، خوب و بدی جدا بود

وعدۀ دیدارمون، کنارِ نَبض و طپش

اونجایی که نفس ها، میرن به بادِ وزش

وعدۀ دیدارمون، هر جا که بارون نشست

هر جا که اشکی چکید، هر جا که قلبی شکست

وعدۀ دیدارمون، یه جای دِنج و راحت

اونجا که قلبم از مغز، نمی کنه اطاعت

وعدۀ دیدارمون، نزدِ غروبِ دریا

دیر نکنی یه وقتا، این دفعه زودتر بیا

وعدۀ دیدارمون، اونجا که شب اسیره

اونجا که خورشید داره، تو تنهایی می میره

وعدۀ دیدارمون، پشتِ دَرای بسته

با چشمایی که دیدن و، به انتظار نشسته

وعدۀ دیدارمون، تو چال کنج لبهات

اونجایی که ستارم، تو آسمونِ شبهات

وعدۀ دیدارمون، هر جایی که تو هستی

نَبشِ درِ خونتون، همون که وقتِ رفتن با خنده هات می بستی

وعدۀ دیدارمون، تو کوچه های رویا

بازم مثل همیشه، منتظرم بیا یا

 

"به نام او"

 

                       " تو مرا عاشق کردی "

 

***خدایا تو مرا عشق کردی که در قلب عشاق بسوزم  ، تو مرا اشک کردی که در چشم یتیمان بجوشم ، تو مرا آه کردی که از سینه ی بینوایان و دردمندان به آسمان صعود کنم . تو مرا فریاد کردی که کلمه ی حق را هر چه رساتر برابر جباران اعلام نمایم . تو مرا در دریای مصیبت و بلا غرق کردی و در کویر فقر و حرمان تنهایی سوزاندی . خدایا تو پوچی لذات زودگذر را عیان نمودی ، تو ناپایداری روزگار را نشان دادی ، لذت مبارزه را چشاندی ، ارزش شهادت را آموختی .تو مرا عاشق کردی...***

 

"شهید چمران"