هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

سهراب سپهری

 

نه تو میمانی و نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی …
 
به حباب نگران لب یک رود قسم ،
و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد …
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند …
 
لحظه ها عریانند ،
به تن لحظه ی خود ،
جامه ی اندوه مپوشان … هرگـز