هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

شهادت امام جواد علیه السلام

زهر به جان زد شررم ای پدر

 

سوخت ز پا تا به سرم ای پدر

 

جواد مظلوم تو از دست رفت

 

نمانده دیگر اثرم ای پدر

 

من که غریبانه زدم دست و پا

 

مگر تو گیری به برم ای پدر

 

شمع شدم آب شدم سوختم

 

لختۀ خون شد جگرم ای پدر

 

حجرۀ دربسته مرا شد قفس

 

ریخت همه بال و پرم ای پدر

 

کاش که می‌بود به بالای سر

 

این دم آخر پسرم ای پدر

 

یار مرا کشت به فصل شباب

 

زد به جگر نیشترم ای پدر

 

تشنه‌ام و به یاد جدم حسین

 

اشک‌فشان از بصرم ای پدر

 

با نفس «میثم» دلسوخته

 

ریخت به دل‌ها شررم ای پدر

   

شعر از استاد غلام رضا سازگار

داستانهای جلال احمد(گناه)

گناه

شب روضه هفتگی مان بود.و من تا پشت بام خانه را آب و جارو کردم و

رخت خواب ها را انداختم ، هوا تاریک شده بود.و مستعمعین روضه آمده بودند.

حیاطمان که تابستان ها دورش را با قالی های کناره مان فرش می کردیم و گلدان ها را

مرتب دور حوضش می چیدیم، داشت پرمی شد.من کارم که تمام می شد ، توی

تاریکی لب بام می نشستم و حیاط را تماشا می کردم .وقتی تابستان بود و روضه را

توی حیاط می خواندیم ، این عادت من بود.آن شب هم مدتی توی حیاط را تماشا

کردم.طوری نشسته بودم که سر و بدنم در تاریکی بود و من در روشنی حیاط ،

مردم را که یکی یکی می آمدند و سرجای همیشگی خودشان می نشستند، تماشا

می کردم. خوب یادم مانده است.باز هم آن پیرمردی که وقتی گریه می کرد ، آدم خیال

می کرد می خندد ، آمد و سرجای همیشگی اش ، پای صندلی روضه خوان نشست.

من و خواهرم همیشه از صدای گریه این پیرمرد می خندیدیم.و مادرم ما را دعوا می کرد و

پشت دستش را گاز می گرفت و مارا وامی داشت استغفار کنیم. یکی دیگر

هم بود که وقتی گریه می کرد ، صورتش را نمی پوشانید.سرش را هم پایین

نمی انداخت. دیگران همه این طور می کردند.مثل این که خجالت می کشیدند

کس دیگری اشکشان را ببیند.ولی این یکی نه سرش را پایین می انداخت ، و نه دستش را

روی صورتش می گرفت.همان طور که روضه خوان می خواند ، او به روبه روی خود

نگاه می کرد و بی صدا اشک از چشمش ، روی صورتش که ریش جوگندمی کوتاهی

داشت، سرازیر می شد.آخر سرهم وقتی روضه تمام می شد ، می رفت سر حوض ، و

صورتش را آب می زد.بعد همانطور که صورتش خیس شده بود ، چایی اش رامی خورد

و می رفت.من نمی دانستم زمستان ها چه می کند که روضه را توی پنجدری می خواندیم.

اما تابستان ها، هر شب که من از لب بام ، بساط روضه را می پاییدم، این طور بود.

من به این یکی خیلی علاقه پیدا کرده بودم .وقتی هم که تنها بودم ، به شنیدن صدای

گریه اش نمی خندیدم ، غصه ام می شد.ولی هروقت با این خواهر بدجنسم

بودم ، او پقی می زد به خنده و مرا هم می خنداند. وآن وقت بود که مادرمان

عصبانی می شد.جای معینی نداشت .هر شبی یک جا می نشست .من به خصوص

از گریه اش خوشم می آمد که بی صدا بود.شانه هایش هم تکان نمی خورد.صاف

می نشست، جم نمی خورد واشک از روی صورتش سرازیر می شد و ریش

جوگندمی اش ، از همان بالای بام هم پیدا بود که خیس شده است.آن شب او هم

آمد و رفت ، صاف روبه روی من ، روی حصیر نشست . کناره هامان همه

دور حیاط را نمی پوشاند و یک طرف را حصیر می انداختیم. طرف پایین

حیاط دیگر پر شده بود.رفقای درم همه همان دم دالان می نشستند . آبدارباشی

شب های روضه هم آ ن طرف ، توی تاریکی ، پشت گلدان ها ایستاده بود و نماز

می خواند و من فقط صدایش را می شنیدم که نمازش را بلند بلند می خواند.

چه قدر دلم می خواست نمازم را بلند بلند بخوانم .چه آرزوی عجیبی بود!از

وقتی که نماز خواندن را یاد گرفته بودم، درست یادم است ، این آرزو همین طور

در دلم مانده بود و خیال هم نمی کردم این آرزو عملی بشود .عاقبت هم نشد .

برای یک دختر ، برای یک زن که هیچ وقت نباید نمازش را بلند بخواند ، این آرزو

کجا می توانست عملی بشود؟این را گفتم .مدتی توی حیاط را تماشا می کردم و

بعد وقتی که پدرم هم از مسجد آمد ، من زود خودم را از لب بام کنار کشیدم و بلند

شدم.لازم نبود که دیگر نگاه کنم  تا ببینم چه خبر خواهد شد.و مردم چه خواهند کرد.

پدرم را هم وقتی می آمد ، خودم که نمی دیدم . صدای نعلینش که توی کوچه روی پله

دالان گذاشته می شد ، و بعد ترق توروق پاشنه آن که روی کف دالان می خورد ، مرا

متوجه می کرد که پدرم آمده است.پشت سر او هم صدای چند جفت کفش دیگر را روی

آجر فرش دالان می شنیدم. این ها هم موذن مسجد پدرم و دیگر مریدها بودند که با پدرم

از مسجد برمی گشتند.دیگر می دانستم که وقتی پدرم وارد می شود ، نعلینش را آن گوشه

پای دیوار خواهد کند و روی قالیچه کوچک ترکمنی اش ، که زیر پا پهن می کرد،

چند دقیقه خواهد ایستاد و همه کسانی که دور حیاط و توی اتاق ها نشسته اند و چای

می خورند و قلیان می کشند ، به احترامش سرپا خواهند ایستاد و بعد همه با هم خواهند

نشست.این ها را دیگر لازم نبود ببینم.همه را می دانستم.آن وقت آخرهای تابستان

بود و من شاید تابستان سومم بود که هر شب روضه ، وقتی رخت خواب ها را پهن

می کردم، لب بام  می آمدم و توی حیاط را تماشا می کردم. مادرم دو سه بار مرا

غافلگیر کرده بود و همان طور که من مشغول تماشا بودم ، از پلکان بالا آمده بود و

پشت سرمن که رسیده بود ، آهسته صدایم  کرده بود.ومن ترسان و خجالت زده از جا

پریده بودم .جلوی مادرم ساکت ایستاده بودم.و در دل با خود عهد کرده بودم که دیگر

لب بام نیایم.ولی مگر می شد؟آخر برای یک دختر دوازده سیزده ساله، مثل آن وقت

من ، مگر ممکن بود گوش به این حرفها بدهد؟این را گفتم.پدرم که آمد ، من از جا

پریدم و رفتم به طرف رختخواب ها.خوبیش این بود که پدرم هنوز نمی دانست من

شب های روضه لب بام می نشینم و مردها را تماشا می کنم.اگر می دانست که خیلی

بد می شد.حتم داشتم که مادر چغلی مرا به پدر نخواهد کرد.چه مادر مهربانی

داشتیم!هیچ وقت چغلی ما را نمی کرد که هیچ ، همیشه هم طرف ما را می گرفت

و سر چادر نماز خریدن برایمان ، با پدرم دعوا هم می کرد.

خوب یادم است.رخت خواب ها پهن بود.هوای سرشب خنک شده بود و من وقتی

روی دشک خودم ، که مال من تنها نبود و با خواهر هفت ساله ام روی آن می خوابیدم ،

نشستم ، دیدم که خیلی خنک بود.چقدر خوب یادم مانده است!هیچ دیده اید آدم بعضی

وقت ها چیزی را که خیلی دلش می خواهد یادش بماند، چه زود فراموش می کند؟

اما بعضی وقت ها هم این وقایع کوچک چه قدر خوب یاد آدم می ماند!همه چیز آن شب

چه خوب یاد من مانده است!این هم یادم مانده است که به دختر همسایه مان که آمده

بود رخت خواب هاشان را پهن کند و از لب بام مرا صدا کرد محلی نگذاشتم.خودم

را به خواب زدم و جوابش را ندادم.خودم هم نمی دانم چرا اینکار را کردم، ولی

دشکم آنقدر خنک بود که نمی خواستم از رویش تکان بخورم .بعد که دختر همسایه مان

پایین رفت ، من بلند شدم و روی رخت خوابم نشستم ، به چه چیزهایی فکر می کردم

، یک مرتبه به صرافت افتادم ، به صرافت این افتادم که مدت هاست دلم می خواهد

یواشکی بروم و روی رختخواب پدرم دراز بکشم.هنوز جرات نداشتم آرزو کنم که

روی آن بخوابم.فقط می خواستم روی آن دراز بکشم.رخت خواب پدرم را تنهایی

آن طرف بام می انداختیم. من و مادرم و بچه ها این طرف می خوابیدیم و رخت خواب

برادرم را که دو سال بزرگتر از من بود آن طرف ، آخر ردیف رخت خوابهای خودمان

می انداختیم.همچه که این خیال به سرم زد، باز مثل همیشه اول از خودم خجالت کشیدم

و نگاهم را از سمت رخت خواب ها پدرم برگرداندم.بعد هم خوب یادم هست که

مدتی به آسمان نگاه کردم.دو سه تا ستاره هم پریدند.ولی نمی شد.پاشدم و آهسته

آهسته و دولا دولا برای این که سرم در نور چراغ های حیاط نیفتد ، به آن طرف رفتم

و کنار رختخواب پدرم ایستادم.تنها رخت خواب او ملافه داشت.خوب یادم است.

هر شب وقتی رخت خوابش را پهن می کردم ، دشک را که می تکاندم و متکا را

بالای آن می گذاشتم و لحاف را پایینش جمع می کردم ، یک ملافه سفید و بزرگ هم

داشت که روی همه اینها می انداختیم و دورو برش را صاف می کردیم.سفیدی

ملافه رخت خواب پدرم ، در تاریکی هم به چشم می زد و هرشب این خیال

را به سر من می انداخت.هر شب مرا به هوس می انداخت.به این هوس که

یک چند دقیقه ای ، نیم ساعتی ، روی آن دراز بکشم.به خصوص شب های

چهارده که مهتاب سفیدتر بود و مثل برف بود.چه قدر این خیال اذیتم

می کردم!اما تا آن شب ، جرات این کار را نکرده بودم .نمی دانم چه بود

کسی نبود که مرا ببیند.کسی نبود که مرا ببیند.اگر هم می دید ، نمی دانم مگر

چه چیز بدی در این کار بود.ولی هروقت این خیال به سرم می افتاد،

ناراحت می شدم.صورتم داغ می شد.لب هایم می سوخت و خیس  عرق

می شدم و نزدیک بود به زمین بخورم.کمی دودل می ماندم و بعد زود خودم

را جمع و جور می کردم و به طرف رخت خواب های خودمان فرار می کردم

و روی دشک خودم می افتادم .یک شب ، چه خوب یادم مانده است، گریه هم

می کردم.بعد خودم از این کارم خنده ام می گرفت و حتی به خواهرم هم نگفتم.

اما چه قدر خنده دار بود گریه آن شب من!وقتی روی رخت خواب خودم افتادم ،

مدتی گریه کردم و بین خوب و بیداری بودم که خواهرم آمد بالا و صدایم کرد

که شام یخ کرد.آن شب هم وقتی این خیال به سرم افتاد، اول همان طور

ناراحت شدم.سفیدی رخت خواب پدرم را هرشب به خواب می دیدم.

ولی مگر جرات داشتم به آن نزدیک شودم؟اما آن شب نمی دانم چه طور

شد که جرات پیدا کردم.مدتی پای رخت خوابش ایستادم و به ملافه

سفیدش و به دشک بلندش نگاه کردم و بعد هم نفهمیدم چه طور شد یک

مرتبه دلم را به دریا زدم و خودم را روی رخت خواب پدرم انداختم.

ملافه خنک خنک بود و پشت من تا پایین پاهایم آنقدر یخ  کرد که حالا هم

وقتی به فکرش می افتم ، حظ می کنم .شاید هم از ترس و خجالت

وحشت کردم که اینطور یخ کردم.ولی صورتم داغ بود و قلبم تند می زد.

مثل این که نامحرم مرا دیده باشد.مثل وقتی که داشتم سرم را شانه

می کردم و پدرم از در وارد می شد و من از ترس و خجالت وحشت

می کردم ولی خجالتم زیاد طول نکشید.پشتم گرم شد.عرقم بند آمد

و دیگر صورتم داغ نبود .ومن همان طور که روی رخت خواب پدرم

طاقباز افتاده بودم ، خوابم برد.برادرم مدرسه می رفت و تنها من در کارهای

خانه به مادرم کمک می کردم.خستگی از کار روز و رخت خواب ها را

که پهن کرده بودم ، مرا از پا درآورده بود و نمی دانم آن شب اصلا

چه طور شده بود که من خواب دیو پیدا کرده بودم.هروقت به فکر آن شب

می افتم ، هنوز از خجالت آب می شوم و مو برتنم راست می شود.من

که دیگر نفهمیدم چه اتفاقهایی افتاد.فقط یک وقت بیدار شدم و دیدم لحاف

پدرم تا روی سینه ام کشیده شده است و مثل این که کسی پهلویم خوابیده

است.وای!نمی دانید چه حالی پیدا کردم !خدایا!یواش اما با عجله

تکان خوردم و خواستم یک پهلو بشوم .ولی همان تکان را هم نیمه کاره ول

کردم و خشکم زد و همان طور ماندم .سرتاپایم خیس عرق شده بود و تنم

داغ داغ بود و چانه ام می لرزید.پاهایم را یواش یواش از زیر لحاف پدرم

درآوردم و توی سینه جمع کردم. پدرم پشتش را به من کرده بود و یک

پهلو افتاده بود.دستش را زیر سرش گذاشته بود و سبیل می کشید.و من

که نتوانستم یک پهلو شوم، دود سیگارش را می دیدم که از بالای سرش بالا

می رفت.از حیاط نور چراغ های روضه بالا نمی آمد . سروصدایی

هم نبود.فقط صدای کاسه بشقاب از روی بام همسایه مان-که دیر و همان

روی بام شام می خوردند-می آمد.وای که من چه قدر خوابیده بودم!چه طور

خوابم برده بود!هنوز چانه ام می لرزید و نمی دانستم چه کار کنم .بلند شوم؟

چطور بلند شوم ؟همان طور بخوابم؟چطور پهلوی پدرم همانطور بخوابم؟دلم

می خواست پشت بام خراب شود و مرا باخودش پایین ببرد.راستی چه حالی

داشتم !در این عمر چهل ساله ام ،حتی یک دفعه هم این حال به من دست

نداده است.اما راستی چه حال بدی بود!دلم می خواست یک دفعه نیست

بشوم تا پدرم وقتی رویش را برمی گرداند، مرا در رختخواب خودش

نبیند.دلم می خواست مثل دود سیگار پدرم -که به آسمان می رفت و پدرم

به آن توجهی نداشت-دود می شدم و به آسمان می رفتم.و پدرم مرا نمی

دید که این طور بی حیا، روی رخت خوابش خوابیده ام.وای که چه حالی

داشتم!کم کم باد به پیراهنم ، که از عرق خیس شده بود ، می خورد و

سردم شده بود.ولی مگر جرات داشتم از جایم تکان بخورم ؟هنوز همان

طور مانده بودم. نه طاقباز بودم و نه یک پهلو.یک جوری خودم را نگه

داشته بودم.خودم هم نمی دانم چه جور بود،ولی پدرم هنوز پشتش به من

بود و دراز کشیده بود و سیگارش را دود می داد.بعضی وقت ها که به

فکر این شب می افتم ، می بینم اگر پدرم عاقبت به حرف نیامده بود ، من

آخر چه می کردم!مثل این که اصلا قدرت هیچ کاری را نداشتم و حتما

تا صبح همان طور می ماندم و از سرما یا ترس و خجالت خشکم می زد.

اما بالاخره پدرم به حرف آمد و همان طور که سبیلش به دهنش بود، از لای

دندانهایش گفت:

« دخترم !تو نماز خوندی؟»

من نماز نخوانده بودم .همان از سر شب که بالا آمده بودم، دیگر پایین نرفته

بودم .ولی اگر هم نماز خوانده بودم، می باید در جواب پدرم دروغ می گفتم

و می گفتم که نماز نخوانده ام.بالاخره این هم خودش راه فراری بود و

می توانست مرا خلاص کند.اما به قدری حال خودم از دستم رفته بود و ترس

و خجالت به قدری آبم کرده بود که اول نفهمیدم در جواب پدرم چه گفتم .ولی

بعد که فکر کردم،یادم آمد.مثل این که در جواب گفته بودم :

« بله نماز خوانده م.»

ولی بالاخره همین سوال و جواب ، وسیله این را به من داد که در یک چشم به هم

زدن بلند شوم و کفش هایم را دست بگیرم و خودم را از پله ها پایین بیندازم .

سوال پدرم مثل این که مرا از جا کند.راستی از پلکان خود را پایین انداختم و وقتی

توی ایوان ، مادرم رنگ و روی مهتابی مرا دید ، وحشتش گرفت.و پرسید :

« چرا رنگت این جور پریده ؟»

و من وقتی برایش گفتم ، خوب یادم است که رویش را تند از من برگرداند و

همان طور که از ایوان پایین می رفت ، گفت :

« خوب دختر ، گناه کبیره که نکردی که!»

اما من تا وقتی که شامم را خوردم و نمازم را خواندم ،هنوز توی فکر بودم و

هنوز از خودم و از چیز دیگری خجالت می کشیدم.مثل این که گناه کرده بودم.

گناه کبیره.مثل این که رخت خواب پدرم مرد نامحرمی بوده است و مرا دیده.

این مطلب را از آن وقت ها همین طور بفهمی نفهمی درک می کردم.اما حالا

که فکر می کنم ، می بینم ترس و وحشتی که آن وقت داشتم ، خجالتی که مرا

آب می کرد ، خجابت زنی بود که مرد نامحرمی بغلش خوابیده باشد.وقتی بعد

از همه ، دوباره بالا رفتم و آهسته توی رخت خواب خودم خزیدم و لحاف را

تا دم گوشم بالا کشیدم ، خوب یادم است مادرم پهلوی پدرم نشسته بود و می گفت:

« اما راسی هیچ فهمیدی که دخترت چه وحشت کرده بود؟به خیالش معصیت

کبیره کرده !»

و پدرم ، نه خندید و نه حرفی زد.فقط صدای پکی که به سیگارش زد، خیلی

کشیده و دراز بود و من از آن خوابم برد.

چند نکته در مورد 4 گناه کبیره

ترک نماز:

خداوند مهربان درباره این عبادت بزرگ، یعنی نماز، بیش از ۱۲۲ آیه نازل فرموده است. نماز در برابر نعمت‌های بی‌شماری که خداوند به ما ارزانی داشته سپاسگذاری و شکر نعمت محسوب می‌شود. نماز بهترین راهنمایی است که انسان را از گناه باز می‌دارد و او را در صراط مستقیم استوار می‌سازد. خداوند متعال کسانی را رستگار معرفی می‌کند که در نماز خشوع و حضور قلب دارند. ترک نماز از گناهانی است که قرآن مجید درباه آن وعده عذاب داده است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد ترک نماز فرموده‌اند:

کسی که نماز خود را سبک یگیرد و در بجا آوردنش سستی نماید خداوند او را به پانزده مبتلا می‌سازد، شش بلا در دنیا و سه تا در موقع مُردنش و سه تا در قبر و سه تا در قیامت هنگامی که از قبر بیرون می‌آید...

شش بلای دنیوی این است که خداوند برکت را از عمرش کم می‌کند؛ برکت را از روزیش بر می‌دارد؛ از صورتش نشانه نیکوکاران را بر می‌دارد؛ هر کار خیری کند پذیرفته نمی‌شود و برای او اجری ندارد؛ دعایش مستجاب نمی‌شود و از دعای نیکوکار بهره‌ای ندارد.

 

2ـ کم فروشی:

قرآن درباره کم فروشی و تقلب در وزن و پیمانه شدیداً هشدار داده و می‌فرماید:

وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ، الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُواْ عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ، وَإِذَا کَالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ 

وای بر کم‌فروشان! آنها که به هنگام خرید، حق خود را به طور کامل می‌گیرند. به هنگام فروش از کیل و وزن کم می‌گذارند.

اصولاً حق و عدالت و نظم و حساب در همه چیز و همه جا یک اصل اساسی و حیاتی است. بنابراین، هرگونه انحراف از این اصل، خطرناک و خیانت و تقلب در امر معاملات پایه‌های اطمینان و اعتماد عمومی را که بزرگترین پشتوانه اقتصادی ملت‌هاست ویران می‌سازد.

 

3ـ رباخواری:

رباخواری تعادل اقتصادی را در جامعه به هم می‌زند، چرا که رباخواری یک نوع تبادل اقتصادی ناسالم است که عواطف و پیوندها را سست می‌کند و موجب دشمنی در دل‌ها می‌شود. در روایات اسلامی به اثر سوء اخلاقی ربا اشاره شده است. البته در چند مورد ربا حلال است که عبارتند از اینکه مسلمان از کافری که در پناه اسلام نیست ربا بگیرد؛ زن و شوهر دایمی از یکدیگر ربا بگیرند و پدر و فرزند از یکدیگر ربا بگیرند.

خداوند کریم برای فرد رباخوار عذابی دردناک قرار داده، طوری که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

کسی که ربا بخورد خداوند شکمشی را به مقدار آنچه خورده از آتش پر می‌کند، پس اگر از ربا مال بدست آورد عملش را نمی‌پذیرد و همیشه مورد لعن خدا و ملائکه است.

 

4ـ ریا:

اصل «ریا» از کلمه رؤیت است و در اصطلاح به معنی «طلب مقام و منزلت در قلوب مردم است» که به وسیله نشان دادن اعمال خوب و تظاهر فراهم می‌شود. ریا مراتب مختلفی دارد و بعضی از درجات آن شدیدتر است. گاهی ریاکار به هیچ عنوان نیت عبادت را ندارد؛ مثلاً در میان مردم و تنها برای آن‌ها نماز واجب و مستحب را می‌خواند، اما اگر تنها باشد اصلاً نمازی نمی‌خواند. این قسم ریا از شدیدترین انواع آن است.

 


واجبات و ارکان نماز چه چیزهایی هستند؟

واجبات و ارکان نماز چه چیزهایی هستند؟

سه شنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۲، ۰۲:۲۳ ب.ظ

واجبات نماز یازده چیز است:

اول: نیت، دوم: قیام یعنی ایستادن، سوم: تکبیرة الاحرام یعنی گفتن الله اکبر در اول نماز، چهارم: رکوع، پنجم: سجود، ششم: قرائت، هفتم: ذکر، هشتم: تشهد، نهم: سلام، دهم: ترتیب، یازدهم: موالات یعنی پی در پی بودن اجزاء نماز.

بعضی از واجبات نماز رکن است، یعنی اگر انسان آنها را به جا نیاورد، (یا در نماز اضافه کند) عمدا باشد یا اشتباها، نماز باطل می‌شود.

و بعضی دیگر رکن نیست، یعنی اگر عمدا کم یا زیاد شود، نماز باطل می‌شود و چنانچه اشتباها کم یا زیاد گردد نماز باطل نمی‌شود.

رکن نماز پنج چیز است: اول: نیت، دوم: تکبیرة الاحرام، سوم: قیام در موقع گفتن تکبیرة الاحرام و قیام متصل به رکوع، یعنی ایستادن پیش از رکوع، چهارم: رکوع، پنجم: دو سجده.

منبع: توضیح المسائل مراجع،ج۱،ص۵۳۱

بهاران

 
چون بنفشه ها همیشه جاودانه شد
همردیف یاس ها ، اقاقی یا و لاله ها
سبز شد شکوفه زد چو خنده بی بهانه شد
جار زد ، میان برگهای پر نشاط باغ
مهربان تر از کبوتر زمانه شد
غصه را درون قصه ها قلم کشید
طرح سادهء سرود عاشقانه شد
در هجوم جنگها و سنگها و بنگها و ننگها
نغمه شد، بهانه شد، سرود شد، جوانه شد
یک دریچه شد به سوی خندهای بی فریب
دل فریب تر ز ساز های بی ترانه شد
می شود سرود سبز سیب سرخ سرد را
گاز زد ، میان کوچه ها روانه شد

رابطه جنسی در زمان بارداری مجاز است؟ (متاهلین بخوانند)

رابطه جنسی در زمان بارداری مجاز است؟ (۱۶+) 

 

امروز قصد داریم جواب سوالات مهم زوج های جوان را بدهیم؛ آیا در دوره بارداری، رابطه زناشویی مجاز است؟ آیا این عمل باعث زایمان زودرس نمی شود؟ و آیا تهدیدی متوجه جنین نخواهد بود؟ برای یافتن پاسخ این پرسش ها به ادامه مطلب مراجعه فرمایید…

امروز قصد داریم جواب سوالات مهم زوج های جوان را بدهیم؛ آیا در دوره بارداری، رابطه زناشویی مجاز است؟ آیا این عمل باعث زایمان زودرس نمی شود؟ و آیا تهدیدی متوجه جنین نخواهد بود؟

 

اینکه آیا میشود در دوران بارداری و حاملگی رابطه جنسی و زناشویی داشت سوال بسیاری از خانم هاست که ما سعی کردیم در این مقاله بصورت کامل تمامی ابهامات را برطرف کنیم.

‌سوالهایی از قبیل آیا نزدیکی می تواند به جنین صدمه بزند، آیا مقاربت می تواند باعث زایمان زودرس شود، آیا میل جنسی در دوران بارداری تغییر می کند و خیلی از سوالات دیگر در این مقاله پاسخ داده شده اند.


معصومه حیدری گفت: «روابط زناشویی در زنانی که بارداری کاملا طبیعی دارند وتغییرات طبیعی خاص دوران بارداری را تجربه می‌کنند، چه از لحاظ شرعی و چه از لحاظ بهداشتی به هیچ عنوان ممنوعیتی در برقراری این رابطه بین زن و شوهر وجود ندارد.»


وی افزود:«در ۳ ماهه اول بارداری زن دچار حالت تهوع واستفراغ شده، هم چنین به دلیل بزرگ شدن رحم ممکن است زن در این دوره دردها و انقباضاتی مختصررا تجربه کند، با وجود این تغییرات خاص که زن در این دوره تجربه می‌کند، مرد می تواند با همسر خود با رعایت حال وی نزدیکی داشته باشد.در ۳ ماهه دوم بارداری شکم زن بزرگ شده و حرکت جنین را تجربه می‌کند و از این لحاظ نگران می شود که مبادا داشتن رابطه جنسی با همسر خود به جنین وی آسیبی وارد سازد اما باید گفت که اگر بارداری زن طبیعی باشد برقراری رابطه جنسی با همسر هیچ آسیبی به جنین وارد نمی‌سازد.»


این کارشناس مامایی و اختلالات جنسی بانوان در کلینیک سلامت خانواده دانشگاه شاهد ادامه داد:«در ۳ ماهه سوم بارداری فیزیک مادر تغییر کرده و نگران می‌شود که مبادا با داشتن رابطه جنسی با شوهر خود دچار پارگی کیسه آب و یا زایمان زودرس شود. طی تحقیقات به عمل آمده تاکید می‌شود که در دوره بارداری علیرغم تغییراتی که در زن باردار بوجود می آید مرد با رعایت حال همسرش و تنظیم زمان و تعداد دفعات نزدیکی و اینکه این نزدیکی عمقی نباشد تا زن دچار درد یا صدمه‌ای نشود.»


اغلب سوالها خانمهای باردار در این زمینه به شرح زیر می باشند:


آیا نزدیکی می تواند به جنین صدمه بزند و یا باعث سقط شود؟
در یک حاملگی طبیعی و بدون خطر ، نزدیکی نمی تواند چنین خطری ایجاد کند . جنین به خوبی توسط کیسه ی آب و ماهیچه های رحمی محافظت می شود . علاوه براین یک ترشح غلیظی در دهانه رحم وجود دارد و آنرا می بندد و از انتقال عفونت به داخل رحم جلوگیری می کند. هر چند معمولاً به خانمهایی که سابقه ی سقط دارند توصیه می شود که نزدیک نداشته باشند اما آماری که این نظریه را تایید نماید وجود ندارد. تقریباً ۴۰ % از اولین سقط ها را می توان به ناهنجاریهای ژنتیکی جنین مربوط کرد. نا رساییهای هورمونی و عفونتهای تناسلی نیز نقش مهمی در ایجاد سقط دارند . ولی نزدیکی، نقشی ندارد. اگر احیاناً پس از نزدیکی، سقط صورت گیرد، پدر و مادر احتمالاً خودشان راسر زنش می کنند ولی باید این را بدانند که در هر حال این سقط صورت می گرفت و ارتباطی یه نزدیکی آنها نداشته است. شما ممکن است حرکات جنین را درحین مقاربت احساس کنید ولی این حرکات در تمام مواقع دیگر نیز وجود دارند، نگران نباشید، حرکات او نشان دهنده ناراحتی و یا خطر برای او نمی باشد.


آیا مقاربت می تواند باعث زایمان زودرس شود؟
در صورتی که خانمی سابقه ی زایمان زودرس دارد ، توصیه می شود که در صورتی که نزدیکی انجام می شود سعی کند به اوج لذت جنسی ( ارگاسم ) نرسد. چنین حالتی در زن باعث ایجاد انقباضات جزئی در رحم می شود. از آنجایی که مایع منی محتوی ماده ای بنام پروستاگلاندین می باشد و آن هم باعث تحریک انقباضات رحمی می شود، توصیه می شود این مایع در واژن ریخته نشود (یا از کاندوم استفاده شود و یا همانند روش جلوگیری طبیعی، نزدیکی صورت گیرد) و بطور کلی نزدیکی با ملایمت بیشتری همراه باشد.
البته در کسانی که سابقه ی زایمان زودرس ندارند، این مسائل نقشی ندارند. با این حال توصیه می شود در یکی دوماه آخر دقت بیشتری در این مسائل صورت گیرد. 

آیا میل جنسی در دوران بارداری تغییر می کند؟عموما تمایل جنسی زنان باردار از یکی از دو الگوی زیر پیروی می کند:
کاهش میل جنسی در سه ماهه اول و سوم بارداری و افزایش آن در سه ماهه دوم
کاهش تدریجی میل جنسی با پیشرفت بارداری


طی سه ماهه اول ممکن است دچار تهوع و ضعف باشید. طی سه ماهه سوم ممکن است افزایش وزن، بزرگ شدن شکم و حساسیت سینه ها و سایر مشکلات باعث شوند کمتر میل به تماس جنسی داشته باشید. این حالت طبیعی است. در مورد حس خود با همسرتان صحبت کنید و سعی کنید راهی بیابید که برای هر دوی شما رضایت بخش باشد.


بارداری در بعضی زنان باعث افزایش میل جنسی می شود. فارغ شدن از نگرانی در مورد احتمال بارداری به برخی از زنان احساس رهایی می بخشد. در برخی موارد، یک زن در دوران بارداری است که برای اولین بار به اوج لذت جنسی می رسد و یا چند بار اوج لذت را تجربه می کند. این موضوع به دلیل افزایش فعالیت هومورنی و بیشتر شدن گردش خون لگن است.


برخی زنان فکر می کنند که بدلیل افزایش اندازه و تغییرات جسمانی ناشی از بارداری، جذابیت خود را از دست داده اند. ممکن است بعد از مقاربت احساس گرفتگی در شکم یا حساس شدن ناراحت کننده در سینه ها داشته باشند. در مورد این احساسات خود با همسرتان صحبت کنید، درک متقابل و محبت می تواند به هر دوی شما کمک کند.


آیا بارداری می تواند موجب تغییر در میل جنسی همسر شود؟
بله! بعضی از مردان خانم باردار خود را جذابتر از هر وقت دیگر می بینند و گروهی دیگر از شدت نگرانی برای سلامت مادر و جنین تمایلات جنسی خود را سرکوب کرده یا اصلا آنرا احساس نمی کنند. در هر صورت صحبت کردن می تواند باعث شود تا تغییر در رفتارها برای طرف مقابل قابل درک شود.


آیا نحوه ی مقاربت در حاملگی باید تغییر کند؟
با پیشرفت حاملگی قاعدتاً وضعیت عادی مقاربت برایتان مشکل تر می شود و علاوه بر این با بزرگ شدن رحم و جنین، خوابیدن مادر به پشت برای جنین خطرناک می شود بنابراین توصیه می شود که نزدیکی یه صورت خوابیدن به پهلو و یا زن بر روی مرد صورت گیرد. نکته مهم دیگر در مقاربت اینست که حتماً باید با ملایمت انجام شود و همچنین نوک پستان مادر تحریک نشود چرا که تحریک نوک پستان زن باردار (چه دست زدن و چه مکیدن) می تواند باعث ترشح نوعی هورمون شود که می تواند باعث انقباضات زایمانی شود. البته باید توجه کرد که هدف از مقاربت فقط ارضای میل جنسی نیست بلکه می توان تنها با آغوش گرفتن یکدیگر ابراز عشق نمود.


آیا اثرات حاملگی بر مقاربت پس از زایمان هم وجود دارد؟
نمی توان کتمان کرد که پس از زایمان تغییرات وا ضحی در بدن زن ایجاد می شود از جمله پستانها شل تر از سابق هستند، خطوط روی شکم و سینه و افزایش وزن نیز وجود دارد. واژن (مهبل) که همان مجرای مقاربت نیز هست به سفتی سابق نیست و اینها همگی باعث می شوند که لذت نزدیکی مانند قبل از بارداری نباشد (برای جلوگیری از شلی واژن بعد از زایمان بهتر است روزانه چندین مرتبه این ورزش را انجام دهید : ماهیچه های واژنتان را سفت کنید و سپس به تدریج شل نمایید). البته این تغییرات به مرور عادی می شوند وهر دو شما به این مسائل عادت می کنید.

بیشتر پزشکان توصیه می کنند که تا پایان دوره ی نفاسی (۶ هفته پس از زایمان) نزدیکی صورت نگیرد و قاعدتاً چون تااین دوره مقداری خونریزی و یا لکه بینی وجود دارد، هم از نظر بهداشتی و هم از نظر شرعی نیز مقاربت مسأله دارد . چون تا وقتی که خونریزی وجود دارد نشان دهنده ی اینست که دهانه ی رحم هنوز مقداری باز است و برای جلوگیری از عفونت بهتر است نزدیکی صورت نگیرد. حداقل زمان برای دوری از مقاربت تا وقتیست که بخیه ها جوش نخورده اند. پس از ترمیم بخیه ها و رفع لکه بینی، نزدیکی بلامانع است. باید در اینجا یاد آوری کرد که دراین زمان (دوره ی نفاسی) بهترین زمان برای تصمیم جهت روش جلو گیری از بارداری می باشد، آن را فراموش نکنید.


چه زمانی باید از آمیزش جنسی اجتناب کرد؟
برخی وضعیت ها باید شما را نسبت به عدم انجام آمیزش آگاه سازد. اگر سابقه زایمان پیش از موعد دارید. ممکن است پزشک شما را آمیزش جنسی و یا رسیدن به اوج لذت جنسی باز دارد. اوج لذت جنسی باعث انقباض های خفیف رحمی می شود. مواد شمیایی موجود در ترشحات جنسی مرد ( منی ) نیز می توانند باعث تحریک انقباضات رحمی شوند. بنابراین شاید بهتر باشد که همسر یک زن باردار از تخلیه ترشحات جنسی خود داخل واژن اجتناب کند.


اگر سابقه سقط خود به خودی داشته باشید ممکن است پزشک شما را از رابطه جنسی و رسیدن به اوج لذت بر حذر دارد. با این حال هیچ رابطه ای بین آمیزش جنسی و سقط خود به خودی پیدا نشده است. در صورت وجود موارد زیر از فعالیت جنسی پرهیز کنید: جفت سه راهی یا پایین واقع شدن جفت در رحم، نارسایی دهانه رحم، آغاز پیش از موعد دردهای زایمانی، پاره شدن کیسه آب، درد به هنگام آمیزش جنسی، خونریزی بدون علت از واژن و یا ترشح از آن، وجود ضایعه بهبود نیافته هرپسی در همسر و یا آغاز زایمان.

جکککککککککککککک

رتبه کنکور دختر عموم رو واسش اس ام اس کردن
اومده میگه : نمیدونم کی واسم شارژ ایرانسل فرستاده !!
.
.
.
افلاطون را گفتند چرا هرگز غمگین نمیشوی ؟
گفت :
نمیدانـــم 
.
.
.
کیه؟ کیه؟ کیه؟
کیه؟…………کیه؟
کیه؟
واکنش اعضای خانواده وقتی شما تلفن وجواب می دی
(نمیذارن نفست بالا بیاد)
.
.
.
بعضی هام هستن وقتی دست تو دماغشون میکنن
دهنشون کج میشه و ۱۱۶ تا عصب صورتشون درگیر میشه !
.
.
.
داشتم با تبلت پسر عموم “Angry Beards” بازی میکردم !
بابام اومد بقلم نشست ، یه سری تکون داد زیر لب گفت :
” آخرشم کفتر باز دیجیتالی شد”
.
.
.
تو یه روز سرد پیجامه گرمت رو می پوشی و می پری تو تختت
بالشت رو درست می کنی، پتو رو می کشی رو خودت
خودت رو اینور و اونور می کنی، یکمم خودت رو می کشی
حسابی که گرم شدی چشاتو می بندی که بخوابی …
یه دفعه می بینی چراغ اتاق رو یادت رفته خاموش کنی!
.
.
.
همسایمون اسمش “طلا”ست
توی “نقره” فروشی کار میکنه
تازگیارفته برنزه کرده…!
فکرکنم اخر با مِسی ازدواج کنه
بچه شم شکل استیلی میشه !
.
.
.
ﺭﻭﺯﺍﻱ ﺗﻌﻄﻴﻞ ﺯﻧﮓ ﺳﺎﻋﺘﻤﻮ ﺭﻭﻱ ﺳﺎﻋﺖ
ﻫﻔﺖ ﺗﻨﻈﻴﻢ ﻣﻴﮑﻨﻢ
ﺯﻧﮓ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩ، ﭘﺎ ﻣﻴﺸﻢ ﺑﻬﺶ ﻣﻴﮕﻢ ﮔُ*ﻪ ﻧﺨﻮﺭ!
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﻴﺨﻮﺍﺑﻢ ^-^ ای حال میده !
.
.
.
دوستم  منتظر کارای ویزاش اوکی بشه بعد تا آخر تابستون بره اروپا رو بگرده
منم منتظرم PES 2014 بیاد ببینم میشه با هاشم بیگ زاده توپو از رونالدو گرفت یا نه !؟
.
.
.
یارو میره دبی تو رستوران میگه:
الکباب
کباب براش میارن
میگه:الپیاز
پیاز براش میارن
میگه:البرنج
برنج براش میارن
با غرور میگه چقدر خوبه آدم عربی بلد باشه
گارسونه بهش میگه اگه من ایرانی نبودم الکوفت هم بهت نمیدادن !!
.
.
.
نصف جذابیت دخترا به ترسو بودنشونه
دختری که سوسک بکشه به درد زندگی نمیخوره !
.
.
.
اوج استفاده مامانم از گوشیش اینه که زنگ بخوره صداشو نشنوه جواب نده !
.
.
.
پسر خالم آیپدشو گذاشته بود رو زمین
منم فک کردم از این ترازو دیجیتالاس رفتم روش وایسادم :|
هیچی دیگه بیچاره کور شد از بس گریه کرد
.
.
.
ﯾﻪ ﭘﺴﺮﻩ نوشته ﺑﻮﺩ:
ﺩﻧﯿﺎ ﺍﮔﻪ ﻣﺮﺩ
ﺑﻮﺩ ﺍﺳﻢ ﺩﺧﺘﺮﻭﻧﻪ ﺭﻭﺵ ﻧﺒﻮﺩ!
ﺑﻌﺪ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ:
ﺷﻤﺎ ﺻﺪﺍﺵ ﺑﺰﻥ”ﺟﻬﺎﻥ”ﺑﺒﯿﻨﻢ ﻓﺮﻗﯽ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﻪ !؟
.
.
.
خنده بر هر درد بی درمان دواست
….
غیر از اسهال !
.
.
.
«تو کز نجابت صدها بهار لبریزی٬ چرا به ما که رسیدی همیشه پاییزی؟
ببین! سراغ مرا هیچ‌کس نمی‌گیرد٬ مگر که نیمه شبی، غصه‌ای، غمی، چیزی»
.
.
.
زندگی یعنی:
باید مثل خر درس بخونی دهنت سرویس بشه
تا در آینده بتونی مثل خر کار کنی دهنت سرویس بشه !
.
.
.
عروسی های هالیوودی:
عروس خانم قبوله عااایاااا؟؟
عروس :با اجازه بچه هااااااامون و همچنین نوه مون که تازه به دنیا اومده!
.
.
.
ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﺎ ﻫﺮﺟﺎ ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺍﺳﺖ
ﻧﺎﻡ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺭﺧﺸﺪ !
.
.
.
دوست دارم خیلى راحت و بى دردسر تو خواب بمیرم،مثل بابابزرگم.
نه با جیغ و داد مثل مسافراى اتوبوسش…! 
ﺑﺎﻍ ﻭﺣﺶ ﻣﻤﻠﻮ ﺍﺯ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﺑﻠﻨﺪﮔﻮﯼ ﺑﺎﻍ ﻭﺣﺶ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺷﺪ:
” ﺑﺎﺯﺩﯾﺪﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﮔﺮﺍﻣﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﺩﻥ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﻏﺬﺍ ﻭ ﺧﻮﺭﺍﮐﯽ ﺑﻪ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﯼ ﻓﺮﻣﺎﯾﯿﺪ .”
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﻣﺠﺪﺩﻥ ﺍﺯ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻮ ﺍﻋﻼﻡ ﺷﺪ
” ﺑﺎﺯﺩﯾﺪﮐﻨﻨﺪﻩ ﮔﺮﺍﻣﯽ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻐﺬﯾﻪ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﯼ ﻓﺮﻣﺎﯾﯿﺪ !”
ﺍﯾﻦ ﻫﺸﺪﺍﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﻟﺤﻦ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﺪ
ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﻠﻨﺪﮔﻮ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ :
” ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻋﺰﯾﺰ ﺧﻮﺍﻫﺸﻤﻨﺪﯾﻢ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻏﺬﺍ ﻧﮕﯿﺮﯾﺪ !”
.
.
.
ﺳﻪ ﺗﺎ ﺯﻥ ﺗﻮﯼ ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺳﻪ ﺗﺎﺷﻮﻥ
ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻬﺸﺖ!
ﺩﻡِ ﺩﺭِ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﺎﻣﻮﺭ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﮔﻔﺖ:
ﺷﻤﺎ ﺁﺯﺍﺩﯾﺪ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﮑﻨﯿﺪ ، ﺗﻨﻬﺎ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﻨﻪ
ﮐﻪ : ﺭﻭﯼ ﺍﺭﺩﮎ ﻫﺎ ﭘﺎ ﻧﺬﺍﺭﯾﻦ!
ﺯﻧﻬﺎ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺭﻓﺘﻦ ﺗﻮﯼ ﺑﻬﺸﺖ.
ﺧﯿﻠﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺳﺮﺳﺒﺰ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺭﺩﮎ ﺑﻮﺩ!
ﻫﻤﻮﻧﺠﺎ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺯﻥ ﭘﺎﺵ ﺭﻓﺖ ﺭﻭﯼ ﯾﻪ ﺍﺭﺩﮎ ﻭ ﻟﻪ ﺷﺪ
ﻣﺎﻣﻮﺭ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﻫﻤﻮﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﻗﯿﺎﻓﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺗﻮ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺭﻭ ﻧﻘﺾ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻨﺒﯿﻬﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺑﻤﻮﻧﯽ
ﻓﺮﺩﺍ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ، ﺯﻥ ﺩﻭﻡ ﭘﺎﺵ ﺭﻓﺖ ﺭﻭﯼ ﺍﺭﺩﮎ ﻭ
ﻣﺎﻣﻮﺭ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺳﺮﯾﻊ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﺯﺷت ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺗﻮﺍﻡ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺭﻭ ﻧﻘﺾ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺑﻤﻮﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻨﺒﯿﻪ
ﺯﻥ ﺳﻮﻡ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺎ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪ ﻭ
ﺣﻮﺍﺳﺸﻮ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﭘﺎﺷﻮ ﺭﻭﯼ ﺍﺭﺩﮎ ﻫﺎ ﻧﺬﺍﺭﻩ!
ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﻫﻤﯿﻨﺠﻮﺭﯼ ﮔﺬﺷﺖ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺑﺎ ﯾﻪ
ﻣﺮﺩ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺧﻮﺵ ﺗﯿﭗ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺍﻭﻣﺪ ! ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺭﻭ
ﺑﻪ ﺯﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﭘﯿﺶ ﻫﻤﺪﯾﮕﻪ ﺑﻤﻮﻧﯿﺪ …
ﺯﻥ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﻋﻤﺮﺵ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﻣﺮﺩﯼ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺫﻭﻕ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
ﻭﺍﺍﺍﺍﯼ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﭘﺎﺩﺍﺷﻢ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ..!
ﻣﺮﺩﻩ ﮔﻔﺖ : ﻣﻨﻢ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ! ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺍﺭﺩﮎ ﺭﻭ ﻟﻪ ﮐﺮﺩﻡ 

آیا میدانید؟جالب

آیا میدانستید که طولانی ترین لباس عروس دنیا به طول ۱۰ متر است ؟

آیا میدانستید نت رابط کاربردی ترین سایت ۵ سال آینده ایران خواهد بود ؟

آیا میدانستید که روز تولد شما حداقل با ۹ میلیون نفر دیگر یکی است ؟

آیا میدانستید که جلیقه ضد گلوله، ضد آتش، برف‌پاک‌کن شیشه و چاپگرهای لیزری را زنان اختراع کردند ؟

آیا میدانستید که تمامی خرس‌های قطبی چپ ‌دست هستند ؟

آیا میدانستید که فیل ها تنها جانورانی هستند که قادر به پریدن نیستند ؟

آیا میدانستید که بطور متوسط، مردم آنقدر از عنکبوتها میترسند که نمیتوانند آنها را بکشند ؟

آیا میدانستید که مورچه همیشه بر روی سمت راست بدن خود سقوط میکند ؟

آیا میدانستید که صندلی الکتریکی توسط یک دندانپزشک اختراع شد ؟

آیا میدانستید که استفاده از هدفون در هر ساعت باکتریهای موجود در گوش را تا ۷۰۰ برابر افزایش میدهد ؟

آیا میدانستید که نظیر اثرانگشت، اثر زبان هر شخص نیز متفاوت است ؟

آیا میدانستید که زنان تقریبا ۲ برابر مردان چشمک می‌زنند ؟

آیا میدانستید که انسان‌های راست دست به طور میانگین ۹ سال بیش از چپ دست‌ها عمر می‌کنند ؟

آیا میدانستید که لئوناردوداوینچی قیچی را اختراع کرد ؟

آیا میدانستید که هیچ کلمه ای در زبان انگلیسی با کلمه month هم قافیه نمی‌شود ؟

آیا میدانستید که مورچه ها بعد از مرگ در اثر سم پاشی به پهلوی راست می‌افتند ؟

آیا میدانستید که هر انسانی در طول زندگی‌اش به طور میانگین ۸ عنکبوت را در حال خواب می‌خورد ؟

آیا میدانستید که گربه ماهی بیش از ۲۷۰۰۰ عضو چشایی دارد ؟

آیا میدانستید که کشتی ملکه الیزابت دوم بابت هر گالون سوخت فقط ۱۵ متر حرکت می‌کند ؟

آیا میدانستید که بهترین سایت تفریحی و سرگرمی راد اس ام اس دات کام است ؟

آیا میدانستید که هر آمریکایی به طور میانگین ۲ کارت اعتباری دارد ؟

آیا میدانستید که حشراتی مانند مورچه و زنیور هم دیکتاتوری دارند ؟

آیا میدانستید که اگر اکسیژن هوا بیشتر بود حشرات بزرگتر و یک سنجاقک به اندازه یک شاهین میشد ؟

آیا میدانستید که سریع ترین جت دنیا دارای سرعت ۳۶۰۰ کیلومتر است ؟

آیا میدانستید که خطر ابتلا به آنفلوانزای مرغی ۱ بر ۱۰۰ میلیون میباشد ؟

آیا میدانستید که دروان حاملگی کرگدن به ۴۹۰ روز است ؟

بقیه مطالب در ادامه مطلب .

 

آیا میدانستید که پستانداران بغیر از انسان و میمون، رنگها را بدرستی تشخیص نمیدهند ؟

آیا میدانستید که مونالیزا فاقد ابرو میباشد زیرا در دوران رنسانس تراشیدن ابرو مد بوده است ؟

آیا میدانستید که تقریبا نیمی از کل نشریات جهان در دو کشور آمریکا و کانادا منتشر میگردند ؟

آیا میدانستید که نوشابه های زرد رنگ زیانبارتر از نوشابه های سیاه رنگ هستند ؟

آیا میدانستید که شش چپ اندکی از شش راست کوچکتر است تا فضای کافی برای قرارگیری قلب فراهم آید ؟

آیا میدانستید که هر چشم مگس دارای ۱۰ هزار عدسی میباشد ؟

آیا میدانستید که مقاومت موش صحرایی در برابر بی آبی بیشتر از شتر میباشد ؟

آیا میدانستید که جمعیت میمون های هند بالغ بر ۵۰ میلیون می باشد ؟

آیا میدانستید که تعداد چشمان عقربها به ۱۲ عدد میرسد ؟

آیا میدانستید که اثر سیب در بیـدار نـگـهـداشتن افـراد در شـب بـیشـتر از قـهــوه و کافئین است ؟

آیا میدانستید که فاصله سطح کره زمـیـن تـا مـرکز آن حدود ۶۳۷۰ کیلومتر است ؟

آیا میدانستید که اغلب ماتیکها حاوی فلسهای ماهی میباشند ؟

آیا میدانستید که دارچین بسیار کشنده است و اگر به صورت وریدی به انسان تزریق شود باعث مرگ میشود ؟

آیا میدانستید که فقط یک نفر از ۱ میلیارد نفر بیش از ۱۱۶ سال عمر می‌کند ؟

آیا میدانستید که عمومی ترین نام در دنیا محمد است ؟

آیا میدانستید که بلندترین زن دنیا ۲۳۶ سانتی متر قد دارد ؟

آیا میدانستید که در دنیا از هر ۵ نفر ۴ نفر موهایش تیره میباشد ؟

آیا میدانستید که خرس کوالا هرگز آب نمی‌نوشد و آب مورد نیاز خود را با خوردن برگ گیاهان تامین می‌کند ؟

آیا میدانستید که دریاچه بایکال کهنسالترین دریاچه دنیا است، قدمت آن به ۷۰ میلیون سال میرسد ؟

آیا میدانستید که اسکیمو‌ها هم از یخچال استفاده می‌کنند، منتها برای محافظت غذا در مقابل یخ زدن ؟

آیا میدانستید که در تایوان بشقاب‌های گندمی درست می‌شود و افراد بعد از خوردن غذا، بشقابشان را هم می‌خورند ؟

آیا میدانستید که دلفین‌ها هم مانند گرگ‌ها هنگام خواب یک چشمشان را باز می‌گذارند ؟

آیا میدانستید که حرف E بیشتر از تمام حروف انگلیسی، در کلمات بکار می‌رود در حالیکه حرف Q کمترین کاربرد را دارد ؟

آیا میدانستید که یک گالن روغن سوخته، می‌تواند تقریبا یک میلیون گالن آب تمیز را آلوده کند ؟

آیا میدانستید که داغ ترین نقطه کره زمین در “دالول” اتیوپی است. در این منطقه در یک روز عادی دمای هوا در سایه به ۹۴ درجه فارنهایت می رسد ؟

آیا میدانستید که نظیر اثر انگشت اثر زبان هر شخص نیز متفاوت است ؟

آیا میدانستید که حس بویای مورچه برابر با حس بویای سگ است ؟

آیا میدانستید که اعصابی که در بدن شما وجود دارد به اندازه فاصه زمین تا ماه است ؟

آیا میدانستید که در انگلیس قدیم قانون بود که شما نباید همسرتان رابا چیزی ضخیمتر از شصتتان بزنید ؟

آیا میدانستید که کتاب رکودهای گینس، رکورددار دزدیده شدن از کتابخانه های عمومی می باشد ؟

آیا میدانستید که وقتی به خورشید نگاه میکنید صحنه ۸ دقیقه قبل از آن را مشاهده میکنید ؟

آیا میدانستید که دوئل در پاراگوئه آزاد است به شرطی که طرفین خون خود را بر گردن بگیرند ؟

آیا میدانستید که هر بار که یک تمبر را میلیسید ۱۰٫۱ کالری انرژی مصرف می‌کنید ؟

آیا میدانستید که زمین در آغاز پیدایش خود ۲۰۰۰ بار بزرگتر از حجم کنونی خود را داشته است ؟

آیا میدانید؟

آیا میدانستید که خورشید روزانه معادل صد و بیست و شش هزار میلیارد اسب بخار انرژی به زمین می‌فرستد ؟
آیا میدانستید که زمین از حیث بزرگی پنجمین و از حیث فاصله با خورشید، سومین سیاره منظومه شمسی است ؟
آیا میدانستید که هر ساله حدود پانصد شهاب‌سنگ نسبتا” بزرگ به زمین برخورد می‌کند ؟
آیا میدانستید که ایرانیان اولین بار نمایش های همگانی (تئاتر) را اجرا نموده اند و همانها گریم و ساخت نقاب را در ۱۵ هزار سال پیش پایه گذارده اند ؟
آیا میدانستید که گرده گل هرگز فاسد نمی شود و از محدود مواد طبیعی است که تا زمان نامحدودی باقی می ماند ؟
آیا میدانستید که لاکپشت در بین جانوران جهان، طولانی ترین عمر را دارد و ممکن است تا۱۵۰سال عمر کند ؟
آیا میدانستید که بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب میباشد ؟
آیا میدانستید که نمک از پنج هزار سال پیش در سفره ما انسانها بوده است ؟
آیا میدانستید که خرگوش و طوطی تنها حیواناتی هستند که می‌توانند بدون برگشتن اشیاء پشت سر خود را ببینند ؟
آیا میدانستید که زهر مار کبری بیشتر بر روی مراکز تنفسی اثر کرده و باعث خفگی صید می‌شود ؟
آیا میدانستید که شاهنامه فردوسی ۷۵۰۰۰ بیت دارد ؟
آیا میدانستید که جنین بعد از هفته هفدهم خواب هم میتواند ببیند ؟
آیا میدانستید که وقتی به خورشید نگاه میکنید صحنه ۸ دقیقه قبل از آن را مشاهده میکنید ؟
آیا میدانستید که زمین در آغاز پیدایش خود ۲۰۰۰ بار بزرگتر از حجم کنونی خود را داشته است ؟
آیا میدانستید که مایع موجود در نارگیل نارس را می توان بجای پلاسمای خون استفاده کرد ؟
آیا میدانستید که بیماری قند اولین عامل کوری در مردم جهان است ؟
آیا میدانستید که رشد کودک در بهار بیشتر است ؟
آیا میدانستید که در امریکا سالیانه ۸۵ میلیون تن کاغذ مصرف می شود ؟
آیا میدانستید که دریای مدیترانه بین ۳ قاره اروپا، آسیا و آفریقا قرار دارد ؟
آیا میدانستید که
 جرم زمین هشتاد و یک برابر ماه است ؟
آیا میدانستید که
 جویدن آدامس هنگام خورد کردن پیاز، مانع از اشک‌ریزی شما می‌شود ؟
آیا میدانستید که
 برای تولید ۱ لیتر بنزین ۲۳,۵ تن گیاه در گذشته مدفون شده است ؟
آیا میدانستید که
 بیشترین عمل زیبایی در ایران انجام میشود ؟

فواید و فضیلت ذکر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیه

همه‌ی ما از بزرگی و فضیلت تسبیحات جضرت زهراء علیها السلام آگاهیم؛ اما متأسفانه گاهی وقت‌ها برای ما (منظورم خودمم!) پیش اومده که نسبت به این عمل بسیار با عظمت، کوتاهی کرده و غفلت می‌کنیم. در ادامه 6 روایت در مورد فضیلت این تسبیحات آوردم تا شاید تلنگری باشه برای توجه بیشتر ما.

از شما تقاضا دارم اگر وقتتان کم است، حداقل به روایت دوم نگاه کنید، فوق العاده است!

 

1ـ از امیرمۆمنان حضرت على علیه السلام روایت شده است که فرمودند:

«فَوَ اللَّهِ ما تَرَکتُهُنَّ مُنْذُ عَلَّمَنِیهِنَّ رَسُولُ اللَّهِ؛

به خدا سوگند! از آن روزى که رسول خدا آن ذکرها را به من یاد داده است، هیچ گاه آن‌ها را ترک نکرده‌ام.»

 شخصى از ایشان پرسید: حتّى در شب‌هاى جنگ صفین هم ترک نکرده‌اى؟!

فرمود:

«نَعَمْ وَلا لَیلَةَ صِفَّینِ؛

آرى! حتى در شبهاى جنگ صفین هم ترک نکرده ام.» [1]

 

2ـ از امام باقر علیه السلام روایت شده است:

«ما عُبِدَ اللَّهُ بِشَیى ءٍ مِنَ التَّحْمِیدِ اَفْضَلَ مِنْ تَسْبِیحِ فاطِمَةَعلیهاالسلام وَلَوْ کانَ شَیى ءٌ اَفْضَلَ مِنْهُ لَنَحَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ فاطِمَةَعلیهاالسلام؛

از جهت حمد و ذکر، خدا با چیزى بهتر از تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیها السلام عبادت نشده است. اگر عملى بهتر از آن بود، پیامبر خدا آن را به زهرا علیها السلام عطا مى‌کرد.» [2]

 

3ـ در روایت دیگرى از آن حضرت نقل شده است:

«مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ فاطِمَةَعلیهاالسلام ثُمَّ اسْتَغْفَرَ غُفِرَ لَهُ وَهِىَ مِائَةٌ بِالّلِسانِ وَاَلْفٌ فِى الْمِیزانِ وَتَطْرُدُ الشَّیطانَ وَتُرْضِىَ الرَّحْمانَ؛

هر کس تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را بگوید و بعد از آن استغفار نماید، بخشیده مى‌شود. و این ذکر زباناً 100 تا است اما در میزان، 1000 تا به حساب می‌آید. شیطان را دور مى‌کند و خدا را راضى مى‌نماید.» [3]

 

4ـ از امام صادق علیه السلام روایت شده است:

«مَنْ سَبَّحَ اللَّهَ فِى دُبُرِ الْفَرِیضَةِ تَسْبِیحَ فاطِمَةَ الْمِائَةَ مَرَّةً وَاَتْبَعَها بِلا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ مَرَّةً غُفِرَ لَهُ؛

هر کس پس از نماز واجب، با تسبیح فاطمه علیهاالسلام صد بار به تسبیح خدا بپردازد، و به دنبال آن یک بار «لا اِلهَ اِلَّا اللَّه» بگوید، آمرزیده مى‌شود.» [4]

 

5ـ در حدیث دیگرى از آن حضرت روایت شده است:

«تَسْبِیحُ فاطِمَةَعلیهاالسلام فِى کلِّ یوْمٍ فِى دُبُرِ کلِّ صَلاةٍ اَحَبُّ اِلَى اللَّهِ مِنْ صَلاةِ اَلْفِ رَکعَةٍ فِى کلِّ یوْمٍ؛

تسبیح فاطمه زهرا هر روز بعد از هر نماز، از هزار رکعت نماز در هر روز، نزد خدا محبوب‌تر است.» [5]

 

6ـ از امام صادق علیه السلام روایت شده است:

«مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ علیها السلام فِى دُبُرِ الْفَرِیضَةِ قَبْلَ اَنْ یثْنِىَ رِجْلَیهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ؛  

هر کس بعد از نماز واجب، پیش از آنکه پاهاى خود را جفت کند (قبل از به هم خوردن حالت جلوس تشهد و سلام)، تسبیح فاطمه زهراعلیهاالسلام بگوید، خداوند او را مى آمرزد.» [6]

 از این احادیث معلوم مى شود که گفتن تسبیح حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام ارزش فوق العاده اى دارد و بهترین زمان گفتن آن، بعد از نماز واجب، بدون فاصله و پیش از به هم خوردن حالت نماز مى باشد.

 


پی‌نوشت‌ها:

[1]. فاطمه تجلیگاه انوار آفرینش، سید مجتبى برهانى، ج1، ص373 و 374؛ به نقل از احقاق الحق، ج10، ص278.

[2]. وسائل الشیعه، ج4، ابواب تعقیب، باب 9، ص1024، ح1.

[3]. همان، باب8، ص1023، ح3.

[4]. همان، باب7، ص1021، ح3.

[5]. همان، باب 9، ص1024، ح2.

[6]. همان، باب 7، ص1022، ح4.