هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

هزلیات پارسی

این ذوق وسماء ما مجازی نبود * وین شوق وطرب که می کنیم بازی نبود* با بی خبران بگو که ای بی خردان *بیهوده سخن به این درازی نبود

سلام آقا

قلبم را تقدیمت میکنم تا بدانی بی ریاترینم اشکی برای اندوهت میریزم تا بدانی پر احساس ترینم شوق وصال حس غریبی است برایت ترسیم میکنم حس خوشبختی را تا بدانی خوشبخت ترینم موجی از عشق را بر ساحل وجودت میفرستم تا بدانی عاشق ترینم و شعرم را تقدیمت میکنم تا بدانی که من ساده ترینم

                       !...برای چشم خاموشت بمیرم ...!

!.......کنار چشمه نوشت بمیرم ........!

!.......نمی خواهم در آغوشت بگیرم.......!

!........که می خواهم در آغوشت بمیرم .........!

 

السلام علیک یا ابا عبدالله

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد